...

آره خب همه چیز از سادگیشه که این همه پیچیده ست ولی مطمئن باش اونقدرم ساده نیست که تو بفهمی چیز ساده ایه . همیشه بیشترین پیچیدگی‌ها تو ساده‌ترین رابطه‌ها نهفته میمونن . ساده پنداری وقتی از روی عجز باشه یه جور کوچه‌ی علی چپه . این‌چیزا همونقدر که ساده و پنیری هستن پیچیده و قهوه‌ای هم هستن .
...

باید ضعیف بود ولی تسلیم نشد. نقاط قوت هرکسی نقاط ضعفشه . تا وقتی که نرسیدی سعی میکنی برسی وقتی دونستی که رسیدی ، دیدی ، بردی؛ وامیستی . مهم رفتنه نه رسیدن...
...

وقتی حافظ به جای فال حال میگیره :

« سخن در پرده می‌گـويم چو گل از غنچه بيرون آی
که بيش از پنج روزی نيست حکم مير نوروزی » ...


ز کــوی يــار مـــی‌آيـــد نــســيــم بـــاد نــوروزی
از ايـن بـاد ار مـدد خواهـی چراغ دل برافـروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن
کــه قـارون را غــلـط‌هــا داد ســودای زرانــدوزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است
کـه زد بـر چـرخ فـيـروزه صـفـيـر تــخـت فـيـروزی

به صـحـرا رو که از دامن غـبار غـم بيـفـشانی
بـه گـلـزار آی کـز بـلـبـل غـزل گـفـتن بـيـامـوزی

چو امکان خلـود ای دل در اين فيروزه ايوان نيست
مـجـال عيش فـرصـت دان به فيروزی و بهـروزی

طريق کام بـخشی چيست ترک کام خود کردن
کـلــاه سـروری آن اسـت کـز ايـن تـرک بـردوزی

سخن در پرده می‌گـويم چو گل از غنچه بيرون آی
که بيش از پنج روزی نيست حکم مير نوروزی

نـدانـم نـوحه قـمری به طرف جـويـباران چيست
مـگر او نيز همچـون من غـمی دارد شـبانروزی

می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عيبش
خـدايـا هـيــچ عـاقــل را مـبـادا بـخـت بــد روزی

جدا شد يار شيرينت کنون تنها نشيـن ای شمع
که حـکم آسمان اين است اگر سازی و گر سوزی

به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم
بـيا ساقی که جـاهل را هـنيتر می‌رسـد روزی

مـی اندر مـجلـس آصف بـه نوروز جلالی نوش
کـه بخـشد جرعه جامـت جهان را ساز نوروزی

نـه حافظ می‌کند تنـها دعـای خـواجه تورانشـاه
ز مـدح آصـفـی خواهد جهـان عـيدی و نـوروزی

جـنـابش پـارسـايـان راسـت مـحـراب دل و ديده
جبينش صـبح خيزان راسـت روز فتح و فـيروزی
...

آدما هرچی بیشتر بدونن فقط بهتر و قشنگ‌تر میتونن خودشون رو گول بزنن . هرچقد هم کمتر بدونن ٬ بقیه راحت‌تر گولشونو میخورن .
...

آهای اونایی که هی میگین به تخمم ، هی میگین بگو به تخمم ٬ نمیدونین مگه تخم آدم از همه جاش حساس تره ؟ مگه نمیدونین چقد درد داره ؟ مگه نمیدونین وقتی به تخمتون حواله میکنین درد میگیره مجبورین رو پاهاتون بشینین و پاهاتون رو جمع کنین تو شیکمتون از جاتون تکون هم نمیتونین بخورین ؟ حتی دیگه رو پاتون هم نمتونین واستین ؟ راه نمیتونین برین ! تکون نمیتونین بخورین ! همه چیز رو هم فراموش میکنین ... جز درد ! یه درد مسخره ٬ یه درد گه ٬ یه درد بیخود !

آهای الاغا ٬ گاوا ! احمقا ! خرا ! نفهما ! اه اه اه ....
...

پلیس باش تا کامروا شوی .

پ.ن. مرگ بر مافیا !
...

خدا خله. خوشم میاد ، قشنگ خله !
...

زندگی بالا پایین داره ! مهم اینه که در لحظه‌ایکه همه‌ی زندگیت رو باختی اعلام ورشکستگی کنی یا نه ! مثلاً همین دیشب من به خاطر اینکه یه دلار کم آورده بودم (فقط یه دلار) مجبور شدم یه مونو‌پلی‌م رو بفروشم و همه‌ی زندگیم رو بذارم گرو تو بانک که یه دلار بدم به سارا ! ولی اعلام ورشکستگی نکردم. ولی آخرش تمام شهر رو خریدم ٬ حال همه‌ی این دخترا رو هم گرفتم :-} حالا شما برین هر چی دلتون می‌خواد به امپریالیسم و استعمار و استثمار فحش بدین . کلاً روپولی حال میده ٬ همچین آدم یه جاهایی حس ورشکسیتگیش میگیره ٬ یه جاهایی هم حس سرمایه داره ٬ یه جاهایی هم کلی هیجان دار میشه . کلاً خیلی باحاله دیگه :)
...

خواب سه پایه ها رو دیدم ! کلاهکا .. کوههای سفید ، شهر طلاوسرب ، برکه ی آتش ... یعنی ما هم یه روز ما آزاد میشیم ؟ یه روز از دست سه پایه ها راحت میشیم ؟ چقدر اون داستان رو دوست داشتم. دلم واسه بچگیا و قصه خوندناش خیلی تنگ شد. یه جور خیلی زیاد ...
...

بعضی وقتا که زندگی پستی بلندیش رو از دست میده و تو سراشیبی میفته باید به این فکر کنی که نکنه اینم یه جور سقوطه ؟
...

هر کی موقع بوس کردن و لب گرفتن چشماش رو باز کنه خره! (حدیثی بود از حضرت خودم)
...

هیجان زندگی خیلی اومده پایین . یا باید ماشین بخرم ٬ یا هفت‌تیر ... یا ... اصلاً دوباره برم عاشق بشم ؟ مممم ... مامانم میگه برو خواستگاری هیجان داره ! ... همممم ... هیجان !
...

من مست و تو دیوانه ...
...

بهش فکر کردی تا حالا ؟ اینکه چرا وقتی میخوای خواب ببینی چشمات رو باید ببندی ؟! اینکه چرا وقتی میخوای بری تو رویا چشمات رو باید ببندی ... اینکه چرا وقتی گریه میکنی ٬ وقتی میخوای یه چیزی رو تصور کنی ... وقتی فکر کنی ... وقتی می‌خوای واقعاً فریاد بکشی ... وقتی واقعاً درد میکشی .. وقتی میخوای یکی رو ببوسی ... بهش فکر کردی ؟ همیشه باید چشمات رو ببندی . هیچ فکر کردی چرا ؟
...

میدونی هیچ کس به ما مبارزه رو یاد نداده بود . برای بودن ... برای داشتن ... برای رسیدن ... برای خواستن ! باید بدونی که ما همدیگه رو ترک نکردیم ... ما همدیگه رو رها کردیم .... رها ... مثل باد ...
...

از شبانه های شاملو:

مردي چنگ در آسمان افکند،
هنگامي که خون‌اش فرياد و
دهان‌اش بسته بود.

خنجي خونين
بر چهره‌ي ِ ناباور ِ آبي! ــ

عاشقان ...
چنين‌اند.

...

به ترکه میگن دو دو تا میشه چن تا ؟ میگه چهار تا ! میگن ااااااه ! تو که ریدی به جک ... حالا حساب کار ماست با این مقاله دادنمون ! استاده برگشته میگه اینی که پیاده سازی کردی زیادی خوب داره جواب میده جا واسه بهینه سازی نداره حالا چی کارش کنم آخه !
...

اینو مینویسم فقط به خاطر گل روی ایشون که حساب کار دستش بیاد :‌ یکی دوهفته پیش حنا و افسانه تولد یکی دعوت بودن شام باید میرفتن جایی ٬ طبق معمول سوتی و خلاصه کلی دیر رسیدن ! کلی آدم هم اونجا بودن (ایرانی) . اینا هم برای اینکه کم نیارن و یه دلیلی بیارن که موجه باشه (!) گفتن میثم بسکه قلیون کشیده بود حالش بد شده بود برده بودیمش بیمارستان . بعد هم که هیچ کی حرفشون رو باور نمیکنه اضافه میکنن خوب آخه مواد پواد قاطیش کرده بود دوباره زیاده روی کرده بود و اینا ... اینجوری بود اونا به شامشون رسیدن و منم تو ایلینوی معروف شدم :} راستی به یه سیاهه هم دوست شدم قرار ببرتم محل سیاها تو دان‌تان که توش آدم می‌کشن رو بهم نشون بده شاید یه کم هیجان زندگی‌ بیشتر شد !
...

نقل از دن کیشوت:

يك حديث بگم؟
ــ بگو.
دَدَبدرتسَينِبتس تمنيبسم سيمنبتسم
ـاين ديگه چي بود؟
حديثي از حضرت علي اصغر!
...



It's All About ME-OW



(* Trailer *)
GARFILED, Hits the Big Screen: June 11 ... I'm soooooooooo anxious .

...

Just, Let it go, Let it burn ...
...

بچه ها مرافب بااااشییییید !!

صد بار گفتم آدم عاقل هر سوراخی که دستش رسید رو انگوشت نمیکنه !! آخه شوخی شوخی با چرخ گوشتم شوخی ؟!! بکش بیرون انگشتتو از سوراخ مردم تا چرخ گوشتشونو روشن نکردن . حالا ببین من کی گفتما.
...

ازدواج كنيد، به هر وسيله اي كه مي توانيد. زيرا اگر زن خوبي گيرتان آمد بسيار خوشبخت خواهيد شد و اگر گرفتار يك همسر بد شويد فيلسوف بزرگي مي شويد. ( سقراط)
...

" darling let us agree in something .. ok ? im the center of the world not you. and you are center of my world .it will not workd other ways. at least not for me ! one more thing.. please play hard to get game with me i dont like men who are handy ! " [+]

...

مامان بیا جیش دارم!

این شعر رو کوچولوی ۲۱ سالمون از گواتمالا برامون فرستادن که ازشون ممنونیم و براشون آروزی سلامتی هر چه بیشتر می‌کنیم :)

... اون طرف این لگن / افتاده شلوار من / مامان بدو زود بیا / تموم شده کار من / پر شده باز این لگن / باید که خالیش کنم / تا اینکه دفعه‌ی بعد / دوباره توش جیش کنم ...
...

یکی بیاد من بغلش کنم ... !
...

ببین برای اینکه برسی باید رها کنی ، وقتی هم رسیدی باید بگذری نمونی . بری ... برو. تا دیوار ...
...

گفت: « هریبرت با بقیه فرق دارد ٬‌و دوشیزه درکوم هم همسر شما نبوده است و تازه هریبرت او را از چنگ شما در نیاودره است . ماری داوطلبانه از پیش شما رفته است. »
گفتم: « کاملاً داوطلبانه ، نه ؟ »
گفت: « بله آزادانه و با میل خودش و احتمالاً در ناسازگاری و تضاد بین طبیعت و نیروی مافوق طبیعت. »
گفتم: « بس کنید٬ مافوق طبیعت دیگر چیست ؟ »
با عصبانیت گفت: «شنیر ٬ با وجود تمام این مسایل فکر می‌کنم شما دلقک خوب هستید - اما از علوم دینی سر در نمی‌آورید. »
...

<< حذف شد >>

پ.ن. مرگ بر ضد ولایت فقیه ٬ مرگ بر آمریکا ...
...

الان من کلی وبلاگ میخوام بنویسم ولی دود جلو چشمام رو گرفته نمیبینم و نمتونم چیزی بنویسم باشه تا بعد پس. ولی چیزایی که میخواستم بگم خیلی باحال بودن :} (همممممم خودتحویلگیری ناپنهان !!)
...

عاشق این عکسم. عاشق این کفتارم. عاشق این بچهه اَم . عاشق این جور مرگم . کاش به جای اینکه بعد مرگم خاک بریزم رو تابوتم یا بسوزوننم و خاکسترم رو بدن به باد جنازم رو بدن یه لاشخور یه دل سیر همه‌م رو بخوره ٬ سیر شه . هی پسر میدونی این لاشخوره رو که میبینم یاد چی میفتم ؟
...
...

دست و پا نزن ٬ آروم باش . به سنگینی وزنه‌ایکه بهت چشبیده فکر نکن ٬ راحت رو آب دراز بکش ٬ چشمات رو ببند ، لبخند بزن و بذار آب یواش یواش بیاد روت . باید غرق شد ٬ چه بخوای چه نخوای ٬ پس بهتره از غرق شدنت لذت ببری . آروم باش ... چشمات رو ببند و تموم شو.
...



...

من از تنهایی میترسم ولی تنهایی رو دوست دارم ٬ این جوریم نیگام نکن چون خوب میدونی که چی میگم . من خوشم میاد دور خودم دیوار بکشم بعد خودم رو محکم بکوبونم بهش تا دردم بیاد . نه خوشم نمیاد ولی ..... من دردم میاد ، من دردم میکنه . الانم دارم دنبال یکی میگردم که ببندمش . یه دفتری میخوام که بسوزونمش ، یه نقاشی میخوام که خط‌خطیش کنم . میدانی٬ ای دوست ! دوستی همواره یک اتفاق است ٬ و جدایی یک قانون . هر شب از این مشق خواهم نوشت .

...

دخترکانی که معنای معاشقه را نمیدانند ، نمیفهمند ، ... و روزی میمیرند .
...

مثکه یه شبه مهدی و پیام و پویا بختشون وا شده !! آقا مبارکه . حالا چی یه هویی همه باهم !! خیلی مبارکه :)
اینم یه آهنگ مخصوص مراسم چیز کنونتون ;-)

Las Ketchup : Aserejé - 850k

پ.ن. حالا بوف یا روز؟
...

دیشب از زمین کندیم، رفتیم آسمون رو ابرا نشستیم ، همدیگه رو بغل کردیم و ستاره ها رو شمردیم. دیشب آسمون ۱۱۷۵۷۶۰۰ تا دونه ستاره داشت که دو تاشو من چیدم آویزون کردم به گوش تو . هممممممم ، آدم ماه عسل بره آسمون چه باحاله : )
...

باید دانست که این فقط یک عکس نیست !
...

به يکي ميگن يه پرنده اسم ببر. ميگه «خر» ميگن اون که نميپره که؟ ميگه «خره ديگه. يهو ديدي پريد». حالا حکايت ماست! [لینک]
...

And if you live by the rules of "it's over" then I'm sure that that makes sense but ... [+]
...

بدون تردید دیوانه‌ای که از فرط خشم و ضعف به الکل پناه می‌برد خیلی زودتر از شیروانی‌سازمست سقوط می‌کند.

...
...

I Love you baby ...
...

And you call when it's over
You call it should last
Every minute of the future
Is a memory of the past
Cause we all gave the power
We all gave the best
And everyone gave everything
And every song everybody sang

Life is Life ...

Opus - Life is Life
(download: 2mg, stream:1mg)
...

زندگی یعنی یه چیزی بین مردن و زنده بودن ... همینه که هست ... گفته بودم که ٬ فکر کردن واسه سلامتی ضرر داره . فکر نمیکنیم و زندگی میکنیم . عاشق میشیم و فراموش میکنیم . مثل یه رویا زندگی میکنیم ٬ با یه رویا زندگی می‌کنیم ... یه روزم میمیریم. یه روز نزدیک ... یه روزم خبر مرگمون به هم میرسه . به همین سادگی . اصلاً چشمامونو میبندیم و فرار میکنیم - هرچی باشه باید زندگی کرد دیگه - یه چیزی بین مردن و زنده بودن . زندگی - فرار - با چشمهای بسته . ولی ... دیدی چشماتو که میبندی انگاری تازه چشماتو وا کردی ؟! دیدی خیلی وقتا چراغا رو که میبندی یه هو احساس میکنی دیگه هیچی نیست ٬ بعد کم کم همه چیو میبینی ... بالاخره که چی ؟ یا هست یا نیست .. درست مثل وقتی که چشاتو محکم به هم فشار میدی یه هو یه چیزی شبیه نور یا برق میدووه تو چشات ... چشمامونو میبندیم و از هم فرار میکنیم ولی چشماتو که میبندی تازه همه چیز برات روشن تر میشه ...



The grave that they dug him had flowers
Gathered from the hillsides in bright summer colors,
And the brown earth bleached white at the edge of his gravestone.
He's gone ...
...

یکی از دغدغه‌های اساسی فکری من بعد از اینکه چرا عمو جغد شاخدار بنر رو نخورد اینه که بین وتو-وتو ٬ پروفسور بالتازال و بارباپاپا اگه قرار بود جای یه کدوم باشم کدوم رو انتخاب میکردم. چند روزه بد جور رفته رو اعصابم این قضیه ٬ چون نمیتونم تصمیم بگیرم. کی میتونه؟
...

تموم شدن خیلی بده. خیلی ...
...



...

احساس بیوزنی میکنی ٬ سبکی ؛ چشمات رو میبندی ... پرواز میکنی و میری بالا ٬ میری بالا ٬ میری بالا ... اوج می‌گیری اوج می‌گیری اوج می‌گیری ... فکرش رو بکن ؛ جهت رو اشتباه کرده بودی ٬ چشمات رو که باز می‌کنی میفهمی که تمام این مدت داشتی میومدی پایین ٬ تمام اوج گرفتنت یه سقوط بیشتر نبوده ... چی کار میشه کرد ؟ چشات رو دوباره میبندی و ادامه میدی ؛ میری بالا ٬ میری بالا ٬ میری بالا ...


مونا مور :‌آران خوئز (600k)

...

تا حالا فکر می‌کردم فقط آدمی که خودش رو به خواب زده رو نمیشه از خواب بیدار کرد ٬ الان دیگه فکر میکنم آدمی که خوابه هم اگه از خستگی خوابش برده باشه دیگه نمیشه بیدارش کرد ...

کسی سر بر نيارد کرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را ٬ نگه جز پيش پا را ديد نتواند ٬ که ره تاريک و لغزان است ...

نفس کز گرمگاه سينه می آيد برون ابری شود تاريک ٬ چو ديوار ايستد در پيش چشمانت ٬

نفس کاين است پس ديگر چه داری چشم ٬ ز چشم دوستان دور يا نزديک ؟!

...

خیلی بده که آدم دیگه به درد بودنم نخوره ، مهم تر از بودن برای خودش ، بودن برای یکی دیگه ست . خیلی بده.
...

هوس کردم یه کم موسیقی سنتی بذارم تو وبلاگم. برای شروع از ردیف میرزا عبداللاه با اجرای سنتور استاد کیانی شروع می‌کنم. آواز ابوعطا و آواز دشتی رو واسه این پست انتخاب کردم. دفعه‌ی دیگه هم فکر کنم برم سراغ بیات کرد و شور. باقیش رو هم (آواز افشاری ٬ بیات ترک ٬ دستگاه سه‌گاه ٬ چهارگاه ٬ ماهور ٬ همایون ٬ پنج‌گاه ٬اصفهان و نوا) رو هم کم‌کم و به مرور میذارم. اگه کسی سه‌تار یا تار رو به سنتور ترجیح میده بگه . شایدم به جای سنتور ٬ سه‌تار مرحوم استاد هرمزی رو گذاشتم . اگه هم کسی اینا رو با کیفیت بالاتر میخواد به خودم بگه ٬ واسه اینکه حجمشون خیلی هم زیاد نشه برای پخش آنلاین یا استریم با حجم ۳۲k فشرده کردم و برای دانلود با کیفیت ۷۰k که به نظر خودم کیفیتش رو کم نمی‌کنه و مناسب‌ترین حالته . احیانا اگه کسی فایل‌های mp3 شون رو می‌خواد یا کیفیت بالاتر بهم بگه . اگه هم کسی اینجا رو میخونه و از آهنگای قبلی خوشش میاد و از اینا خوشش نمیاد بره بمیره . ( ببخشین خشن شدا ولی دیگه راه نداشت)


سنتور: استاد مجید کیانی
آواز ابوعطا-ردیف میرزا عبداللاه
(download:6.4mg stream:3.3mg)




سنتور: استاد مجید کیانی
آواز دشتی-ردیف میرزا عبداللاه
(download:2.2mg stream:880k)


...

به گمونم سقط کردم . هرچند ... حکایت همچنان باقیست !
...

هوس نقاشی کردم . رو بوم . یه بوم بزرگ با قلموهای گنده و کلی رنگ . بومش هم رو سه پایه نباید باشه . رو زمین باشه . منم با زانوهام میرم روش ٬ رو نقاشیم ، عینهو یه بچه . نقاشیم رو نیگا میکردم ، ابروم رو مینداختم بالا ، فکر میکردم ، بعد اخم میکردم و خیلی جدی نقاشی میکشیدم ! ازم نپرس با اون همه رنگ و اون همه قلمو و بوم به اون گندگی چی کار میکردم و چی می‌کشیدم . شایدم خط‌خطی می‌کردم ولی ... دلم رنگ می‌خواد .. دلم یه بوم .. که نقاشیش کنم .. با رنگا .. با قلما ..
...

اگه مثل من کلی بدبختی و امتحان و درد و مرض دارین و هوس کردین یه سری کامل بخندین برین این نوشته رو از این وبلاگه بخونین حالشو ببرین ! چقد خوبه که هنوزم هر هفته میتونم لیست بلاگرولینگم رو آپدیت کنم و آدمای مجازی جدیدی بهش اضافه کنم :)
...

لطفاً اینجا پارک نکنید ٬ پنچر میشود .
...


این جاده همه‌ش مِهه ... هیچ‌جوری تهش پیدا نیست ٬ هیچ جوری پیچاش معلوم نیست ... این جاده ترسناکه ... این جاده نمناکه ... پس ... آفتاب ؟

... آره ، زندگی درست مثل قدم زدم تو این جاده ی مهی که عکسش این بالاست میمونه ، اتفاقای زندگی هم درست مثل این آهنگه میمونه که این زیره ... پس میریم قدم زنون !


(Vangelis: Hispanola - 1.2mg)
...

همانا در ۲۳ سال پیش در چنین روزی ٬ دایی پیره زاده شد .. بنگ بنگ ! ( دایی روز تولدت یه ضرب المثل بگو حال کنیم. ) همانا میلادش بر همه ی طرفدارانش میمون باد . (دو نقطه نعره)

تکمیلی: به نقل از خودش تو اگزوتیکاش ؛ در چنین روزی دایی پیره در ایران و دیوید فینچر در آمریکا با هم به عالم خاکی نزول کردند و این شد که اون شد و ایناشدن دوقلوی آسمانی ! آقا مبارکه به هر حال. اومدی این ور یه جایزه تولد واست میدم توپ تر از اونی که پوژن یه بار بهت داده بود >:}
...

یه سوال مهم اینه که زندگی چقد واقعیه ؟
...

اونایی برنده ن که رو زندگیشون ، رو دلشون ، یه تابلوی ورود ممنوع زدن و خلاص ... حالا یه سری یا کورن یا مثل من عشق خلاف رفتنن دیگه مشکل خودشونه .
...

زندگی که همه‌ش حرفای عاشقونه و قصه‌های قشنگِ آخرِ شب نیست ! خیلی چیزای واقعی ترم توشه . مثل اینکه بچه کدوم محلی و اهل کجایی و کجا داری درس میخونی و گرین کارت داری یا نه و چقد پولداری یا کردیت لاینت چنده و بابات کیه و قیافه‌ت چه شکلیه و .. میبینی ؟ زندگی همه‌شه ! حتی زندگی فقط دوستت دارم و خوشگلمی و و ماچ و بوسه نیست که ، خیلیشم اینه که چجوری دستت برسه که بوسش کنی ٬ یا اگه دستت رسید چی کار کنی که ازت خسته نشه یا فکر کنی که خب بعدش که چی ؟!! مبیینی ... زندگی اگه جدیش بگیری میتونه خیلی گه باشه :) یه گهِ خوب و واقعی ! شاید واسه همینه که آدما وقتی که عاشق میشن دیگه زندگی نمیکنن ... با تمام زجی که میکشن ٬ حال میکنن .
...

Dead or alive, I will survive ...
...

همه میان آمریکا ایدز میگیرن ٬ من و رضا جنون گاوی گرفتیم !! آهای آقای مایکل ؛ خدا از سر تقصیراتت نگذره اگه ما مردیم که تقصیر تو بود ما چیز خور شدیم.
...

وقتی دایره عاشق تیزی مثلث میشود ...
...

این آهنگ رو یه کوچولوی ۲۳ ساله از اون ور مرز واسمون فرستادن که ازشون تشکر میکنیم و خیلی دوست میداریم :)

(Toofan - 1.1mg)

این نامه هم از طرف یه ببیی ۲۳ ساله از اون ور اقیانوسه که خیلی خوگشله نامه‌شون و ما دوست میداریم :)
Click to Enlarge

این هم یه صفحه از نامه‌ی یه کوچولوی ۲۴ ساله‌ی دیگمون از تهرانه که خیلی نازه ! ایشون عکس خودشون و اتاقشون رو هم واسمون فرستادن که قبلنا تو تماشا خونه گذاشتیمشون میتونیین برین تماشا :)
Click to Enlarge


این پست پایینی هم یه سری نقل قول از یه سایت با کلی جک طبقه بندی شده‌ست که تو این سایت بهشون میگن استفتا!! این جک‌ها از هر چی کس‌شعر دات کامه باحال‌تره :} احتمالاً از اونجا که این جکا خوراک خیلی خوبی هستن واسه‌ی اون وبلاگ خاک خورده‌ی این‌دوتن و چون الان فصل امتحاناست و من کلی بی‌کار (!!!) شاید دوباره اونجا رو راه انداختم :) لینک این سایت رو هم یه کوچولوی‌دراز از شهر خودمون (یه اتاق اون ور تر الان که ساعت ۲ ظهره هنوز خوابه) برامون فرستادن :)
...

سؤال:آيا جواب دادن به مجريان تلويزيون و گويندگان راديو که سلام مى دهند واجب است ؟
جواب:واجب نيست .

سؤال:عشق چيست ? عشق فقط بين دو نفر است آيا مرد يا زنى ممكن است كه بعد از ازدواج باز عاشق شود ? يا اينكه بار اول عشق پاك است كه مثلا يك نفرى كه بار اول عاشق كسى شد مى تواند فراموشش كند يا نه ?
جواب:اين عشقها خيالات است و ناشى از شهوت است .

سؤال:مراد از سن تمييز چه سنى است ؟
جواب:سنى است كه بچه خوب و بد را بداند وا حتمال برود كه نگاهش به بدن زن موجب تحريك شهوتش شود .

سؤال:آيا ارتباط تلفنى و ايميل به صورت پيوسته با يك خانم چه حكمى دارد ؟
جواب:حرام است .

سؤال:چت كردن با دختر اشكالى دارد و آيا احساس دوست داشتن آن دختر حرام است ؟
جواب:چون ترس افتادن به گناه هست جايز نيست .

سؤال:آيا شركت در طرح هاى تجارت الكترونيك اشكال دارد ؟
جواب:حضرت آقا اين گونه معاملات را تصحيح و اجازه نمى فرمايند .

سؤال: حكم نامه نگارى و يا چت كردن با نامحرم در اينترنت چيست ?
جواب: با خوف وقوع در حرام جايز نيست .

سؤال: آيا مىشود با زن فاحشه ازدواج موقت كرد؟
جواب: مانعى ندارد ولى بنابر احتياط واجب بعد از توبه اش باشد.
(ادامه ...)


...

طوفان اومده ٬ طوفان اومده ...
...

I need to be for somebody, is there anybody out there ?
...

Yet, it's another another another, count down ...


کی میدونه کی کِی تموم میشه ! کی میتونه بفهمه تموم شده ! کی میتونه تموم شه ؟!! ... شو ماست گو آن ...
...

ببین٬ اونی که تو توشی پیله نیست ٬ تار عنکبوته . از یه تار عنکبوت هیچوقت یه پروانه بیرون نمیاد.
...

هوا شب بود ... هوا شب‌تر است ...
...

فریادی که از چشم‌ها سرازیر میشود ٬ چشمانی که بر هم می‌نهم ٬ تا سکوت ... تا سکوت ...

...

گفتم که صدات نمیاد ٬ نمیشنوم٬ بیخود اینقدر داد نزن .
...

از بزرگترین اشتباهات نوع بشر اختراع کردنش بود ٬ همانا کشف باید کردن!
...


- عشق چه رنگیه ؟
- شاید رنگ ماه ... شاید رنگ یه جاده‌ی مه گرفته تو یه شب مهتاب ... شاید رنگِ ...



(download: 1.8mg, stram: 900k)

...

وبلاگ نویس ها دو دسته‌ن ؛ اونایی که بعد از اینکه وبلاگشون رو مامانشون پیدا کرد به نوشتن ادامه نمیدن ٬ اونایی که میدن (وبلاگ نوشتن رو البته)

...

جالب‌ترین و ترسناک‌ترین خبری که می‌تونستم بشنوم این بود که مامانم (اونی که تو ایرانه !) داره اینترنت یاد میگیره ! خب حالا اگه گفتین چیش جالب و ترسناکه ؟ عرض میکنم خدمتتون ؛ اینکه چت کردن یاد گرفته ٬ اومده رفته پروفایل پسرش رو دیده ٬ اَدِش کرده ٬ بعد از اون پروفایل لینک وبلاگش و فوتوبلاگش رو پیدا بعدش پاشده اومده وبلاگش رو خونده ٬ بعد ... چیزه ٬ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ! من نگرانم ٬ هم واسه خودم هم واسه مامانم ! شما جای مامان من بودین چی کار میکردین ؟

...

برای همه پیش میاد وقتی دارن جیش میکنن به همدیگه فکر کنن . این یه رفلکس کاملاً طبیعیه ٬ ولی خب اونایی برنده‌ن که وقتی دارن به همدیگه فکر میکنن ٬ جیش کنن.
...

- آدما وقتی دلشون پره چی کار میکنن ؟
- میرینن ....
- البته گلاب به روتون ٬ روم به دیوار .. چیزه ٬ مثکه وبلاگ رو اشتباه اومدم :-&
...

به قولی ، ما مردا اگه تلاش بکیم در ۸۵ درصد مواقع میتونیم به اندازه‌ی یه دیلدو با ارزش باشیم ! این یعنی باز جای امیدواری هست ٬ من که به خودم خیلی امیدوار شدم ٬ باز خوب شد یکی پیدا شد مارو کشف کرد !
...

همه با هم چشم میگذاریم ٬ همه با هم قایم میشویم ٬ همه باهم سوک‌سوک ...

...

همه با هم نشانه میگیریم ... همه با هم شلیک میکنیم ؛ همه با هم بر زمین می‌افتیم ... همه ٬ غیرِ گورکن ! گورکن‌ها پیروز این میدانند.
...

بارباپاپا ٬ عوض می‌شود !
...

Flashback ...


تولد وبلاگمم مبارک !



(Metallica: One - 1.8mg)


I can’t remember anything
Can’t tell if this is true or dream
Deep down inside I feel to scream
This terrible silence stops me,

Now that the war is through with me
I’m waking up I can not see
That there is not much left of me
Nothing is real but pain now

Hold my breath as I wish for death
Oh please god, wake me

Back in the womb it’s much too real
In pumps life that I must feel
But can’t look forward to reveal
Look to the time when I’ll live

Fed through the tube that sticks in me
Just like a wartime novelty
Tied to machines that make me be
Cut this life off from me

Hold my breath as I wish for death
Oh please god,wake me
Now the world is gone I’m just one
Oh god,help me hold my breath as I wish for death
Oh please God help me

Darkness imprisoning me
All that I see
Absolute horror
I cannot live
I cannot die
Trapped in myself
Body my holding cell

Landmine has taken my sight
Taken my speech
Taken my hearing
Taken my arms
Taken my legs
Taken my soul
Left me with life in hell

...

آدمک باید بود ، تا بودن ...
...

ما بچه‌های نازنازی ٬ باز میشیم .. بسته میشیم .. ....... ... .... ولی ... خب ٬ خیلی حیفه که یه سری بچه‌ها استعداد زیادی دارن خیلی زود بزرگ بشن و بچگیشون رو فراموش کنن ! میدونی ٬ ما هنوزم باز میشیم ٬ بسته میشیم ولی خیلی فرق داره ... ما دیگه اون بچه‌های نازنازی نیستیم ! همه چیز از وقتی شروع شد که بزرگ شدیم . عقلمون که رسید همه چی از بین رفت . الان چی کار میشه کرد جز اینکه شبا خوابید و خواب دید که ... ما بچه‌های نازنازی ٬ با همدیگه میریم بازی ، مثلا قایم موشک چطوره ؟ اصلندشم کی گرگه ؟
...

Catch-22

تبصره نیروی هوایی ارتش آمریکا درجنگ جهانی دوم:
"شرط معافیت از خدمت نیروی هوایی اینه که دیوونه باشی و این دیوونه بودن رو کتبا اظهار کنی اما فقط کسی دیوونست که همچنان به پرواز تو این وضعیت خطیر جنگی ادامه بده.پس کسی که تقاضای معافیت می کنه یعنی خطر رو احساس می کنه.پس دیوونه نیست.پس نمی تونه معاف بشه!"

کی می تونه معاف بشه؟

(نقل از وبلاگ گ‌ل‌ا‌ر‌ه‌)
...

به نظر من خیلی مهمه که آدم تو وبلاگش مزخرف بنویسه . متوجهین دیگه ؟
...

میدونی خیلی مهمه که آدم هر از چندی آب قلیونش رو عوض کنه ! این درسیه که تو زندگی از وقتی اومدم آمریکا و قلیون خودم رو دارم گرفتم. اگه هم نفست خوب در نمیاد به جاش میتونی آب بیشتری توش بریزی .
...

بی ربط اندر بی ربط تر !

هممم ٬ چهار سال اینجوری بود که با احسان یک هفته که حرف می‌زدی میتونستی مطمئن باشی که بعد از یک هفته بازم منظور تو رو نفهمیده و چیزی که تو کله‌ش هست رو تو نمیتونی عوض کنی و خودش باید ٬ خودش به نتیجه برسه . با حجت یه کم راحت تر بود ٬ میتونستی مطمئن باشی که اگه یه هفته خودتو خفه کنی و هی واسش توضیح بدی بالاخره منظور تو رو میگیره و حرفت رو میفهمه و خلاصه درک متقابل !! با میثم ؛ همم از همه بهتر بود ٬ اینجوری بود که فقط کافی بود دو کلمه ( فقط دو کلمه ! ) حرف بزنی ٬ دیگه اون تا تهش رو خودش میخوند و میتونستی مطمئن باشی لازم نیست چیز دیگه ای بگی و هیچ وقت هم به روت نمیاورد که فهمیده ٬ باید میثم باشی تا بفهمی میثم یعنی چی :) باحسن هم اینجوری بود که کافی بود ده دقیقه باهاش حرف بزنی ٬ بعد میتونی مطمئن باشی که خودت هم دیگه نمیدونی چی می‌خواستی بگی و اصلاً تو کلت چی میگذره ! طبیعتاً حسن در این شرایط هرچی دلش میخواست به کلت قالب می‌کرد :) اینا رو گفتم که بگم ٬ امان از دست پلیسا که حق فایربریگید ها رو خوردن !! دیدی همقطار ؛ عمری اون شبا که داشتیم با هم بیناموسی میکردیم تو اون اتاقه چهار تایی میزدیم تو سر هم فکرش رو میکردی دو سال دیگه پلیسا بشن چهار تا ٬ ما آتشنشان‌ها هنوز آتشنشان های فضایی باشیم ؟ اصلاً همش تقصیر حبیبیه مگه نه ؟ اگه اون روز منو خواب نکرده بود که کارما به اینجا نمیکشید ٬ میکشید ؟