...


خوب مثکه کم کم تهران داره آروم میشه و از درگیری های خیابونی دیگه خبری نیست. راستش با اینکه این جور شلوغ بازیها خیلی سر و صدا دارن و خیلی مفیدن ولی من هم فکر می‌کنم که الان خیلی به درد نمیخورن مگه اینکه بشه ازشون استفاده‌ی سیاسی کرد و به عنوان ابزار فشار برای چانه زنی یا به عنوان ابزار تبلیغاتی ازش استفاده کرد همین و نه بیشتر. البته در این راستا متأسفانه هم محافظه کارا و تندرو ها نشون دادن که ید طولایی دارن و خوب موج سواری بلدن هم اصلاح طلبان اصولاً خیلی یبوست تشریف دارن و این جور جاها غیر بهینه عمل میکنن. نمونش همین ماجرای اخیر رو ببینین که تلویزیون و سیمای انگلیسیِ لاریجانی چه شکلی داره نشون میده و تحریف میکنه و گزارشی که هر شب داره از اغتشاشات یه سری ولگرد آشوب طلبی که علاوه بر خسارت زدن به مغازه ها تعدادی از برادران بسیجی رو مضروب کردن (؟!!!) چقدر داره تکرار میکنه !! فکر کنم این حرف که طی دستور آقای خامنه‌ای میخوان جوسازی کنن برای اعدام چند نفر و زهر چشم گرفتن از بقیه درست از آب در بیاد ٬ هر چند همه چیز برمیگرده به اوضاع آینده‌ی ایران در منطقه و نیز عملکرد و زرنگی اصلاح‌طلبان.

ولی کلاً خشونت و درگیری اصولاً چیز بدیه به خصوص وقتی پشتش خالی باشه !! در مثبت ترین حالت و مردمی ترین شکلش میشه یه چیزی مثل انقلاب اسلامی سال ۵۷ که به قول خودشون ( منظورم تئوریسین هایی مثل مطهریه) نصف مشکلات اینا (آخوندا) بر میگرده به این که قبل از اینکه بفهمن چی میخوان و چی نمیخوان انقلاب شده بود و اینا سر کار بودن !! بعد هم که دیگه آدمی که سوار خر قدرت بشه پایین بیا نیست و ایدئولوژی و مکتب و اسلام حالیش نمیشه !!

اینا رو گفتم که بگم آره بابا منم با هودر موافقم به خصوص با مطالبی که تو این پستش بهشون اشاره کرده: « لب کلام اين است که درست است که کار دوم‌خردادی‌ها تقريبا تمام شده، اما نبايد به اين خاطر روش اصلاح‌طلبانه را کنار گذاشت. استدلال هم اين است که روش‌های انقلابی خشونت به بار می‌آورند و ديکتاتورهای خشن (با ريش يا با کراوات) بازتوليد می‌کنند. از طرف ديگر می‌گويد همه می‌خواهند اوضاع تغيير کند، ولی هيچکس برای روش رسيدن به تغييراتی که می‌خواهد برنامه‌ و نقشه‌ای نمی‌دهد. او آقای خمينی و نيز رضاپهلوی را مثال می‌آورد که هرگز به سوال «چگونه» پاسخ نمی‌دهند، اما حرف‌هایشان پر از جواب به سوال «چه» است، آن‌هم با کلی اغراق و به شکلی احساس برانگيز. »

راستی این مقاله‌ی «از عسگر گاريچی تا سعيد عسگر!» نوشته‌ی داريوش سجادی تحت عنوان « کاوشی درچيستی و چرائی اغتشاشات اخير جوانان ايران » خیلی خوب بود و تحلیل های خوبی ارائه کرده بود. اگه حال داشتین و این کاره بودین حتماً بخونینش.