...

« تهران شهر مزخرفی است: شلوغ و پر سرو صدا و پرترافيک.برای کسی مثل من که بيشتر کارم در خانه است، بهترين کار بيرون نرفتن است. هر بار که از خانه بيرون بروم، حتی اگر يک ساعت هم باشد، ديگر نمی توانم در خانه به کارم برسم، دود و ترافيک اين شهر خراب شده تمام انرژی ام را می گيرد. اما اين همه ماجرا نيست.دليل اصلی در خانه ماندنم اين است که هروقت بيرون ميروم مجبور می شوم م را در خانه بگذارم.

م اسمی است که من برای دختری که در بدنم زندگی می کند انتخاب کرده ام. من هيچ وقت او را نديده ام، اسمش را هم نمی دانم، فقط نمی دانم چرا مطمئنم اسمش با م شروع می شود. »

( ادامه‌ی شب‌های تهران ... )