...

اولا بچه بودم. بعدنا بزرگ شدم . بعد دیگه نه بچه بودم یه بزرگ بودم ٬ میثم بودم . بعد شاهین شدم . بعد عاشق شدم . این وسطا خیلی چیزای کوچیک و بزرگی بودن که شدم ولی گذشت تا اینکه جیسم شدم . بعدنش خل شدم . وقتی پیشرفت کردم ٬ اول وسوسه شدم ٬ بعد دیوونه شدم . این مدت همیشه احمق هم بودم . اخیراً هم که اول چوپان شدم ٬ بعدش هم که پیغمبر شدم . ولی جیداً یه بوهایی میاد . ورژن‌های جدیدی تو راهه مثکه ! فعلاً یه آقای فراموشکار تو خودم پیدا کردم و یه آقای آلوده . شاید آقای فراموشکار شدم . شاید هم آقای آلوده ٬ شاید هم هردو.