دیدی بعضی وقتا کلی حرف داری که به یه آدم بگی ولی نمدونی از کجا شروع کنی . میترسی از اینکه بد شروع کنی ٬ میترسی از اینکه به بهترین شکل نگی ٬ میترسی از اینکه نتونی همه حرفا رو با هم بگی و وسطشون فراموش کنی یه سریشون رو ... هیچی اون ایمیله رو میگم که هی میخوام ریپلی کنم هی میترسم ... بدیش اینه که اینجور وقتا حرفا ناگفته باقی میمونن .
یه چیزی تو این پسته هست که یه جور بدی به من زیادی نزدیکه . کاش نمیخوندمش . بدی حرفای عاقلانه همینه دیگه ... بدی آهنگ رقص مردهها همینه دیگه ... اه من برم خفه شم که نمتونم حرفم رو بزنم .