اون عنکبوته رو یادته که هی تار میتنید دور خودش چون فکر میکرد اینجوری اونم مثل کرمای ابریشم تبدیل به پروانه میشه ٬ خوشگل میشه بعد میتونه از کنج اتاق پرواز کنه و بره تو دل جنگل ... یادته مشکلش چی بود ؟ آره مشکلش این بود که پروانه ها هی میومدن گیر میکردن تو تاراش ٬ پیلهی عنکبوته رو پاره میکردن . عنکبوته هم فکر میکرد پروانه ها بسکه حسودنا نمیخوان بذارن عنکبوت هم پروانه بشه حتی به قیمت اینکه خودشون رو تو تار عنکبوت خفه کنن ... یادته ؟ هیچی میخواستم مطمئن شم که هنوز یادته .