...

روانیم روانیه روانیم ... :

« نيستي. همه جا رو بو کشيدم. نبودی!
پشت سـرت رو هم نگاه نکردی. اون موقع ها که های های اشک ميريختم برات. وقتهايی که بدنم مـی سوخت از خواهش و تو نبودی. آره! تنها بودم. تنهايی رفته بود زير پوستم. با همه بدنم لمسش ميکردم. تو نشنيدی. هيچ وقت احساسش نکردی. نگفتم. يعنی نخواستم که بگم! دردهام مال خودمـه .. تو بدنم. تو رگهام. همه چی ميگذره. آره. تموم ميشه .. من هم ميگذرم. توام ميگذری. ميشيم يه خاطره .. می شيم يه تجسّم! بذار ديوونت کنم. بذار بدنت رو به اوج ديوونگی برسونم. بذار تو خودم غرقت کنم. بذار تو همديگه گم بشيم. منم مثل تو! خسته ام از همه چيز .. بيا تو آغوشم نـفس بکـش! ديگه نمـيذارم بری .. يه حرير ميسازم از عشـق می بندمت به زنجير ! اصلا بدنم رو بهت گره ميزنم! ديگه نميخوام بری .. اگه بری من دوبـاره صفر ميـشم. بازم می سوزم و تو برنده ميشی. بذار ديوونت کنم ! بذار مستت کنم ! بيا با هـم مست بشيم ! بريم بالای يه قلّه که هيچکس اونجا نباشه .. فقط صـدای نـفس ما بياد. همين و بـس! ديـگه زمزمـه ی باد هم آرومـم نمی کنـه. منو بپيـچ تو خودت! هضم کن ! بذار هيــچ نشونی ازم باقی نمونه .. بذار گم بشم. سفيدی بدنم رو ببين .. مال تـو ! همش مال تو .. ديگه شک نميکنم ! ديـگه با حرفهای مسخره ام اذيتت نميکنم. ديگه رفتنت رو مـن نميتونم بـاور کنم. می فهمی ؟ کسی جز تو درک نمی کنه. هيچ کس نميدونه تو دلـم چـی ميگـذره.. نه ! تو دنيای اين آدمکها بايد همش بخندی. حتی اگه دلت گرفته بود. انگار يه دونه ماسک خـنده زدن به صورتت .. وقتی دلت ميخواد داد بزنـی بايد سکـوت کنی. وقتی بخـوای گريـه کنی بايد بری يه جا که هيچ کس نبينه و نگه چقدر لوسه ! اين آدمکها اينجـورين! به يه بهـونه خودشون رو سـرگرم ميکنن. يکی خـودش رو ميزنه به بی خيـالی. يکی ديگـه ماسک خنده ميذاره. يکـی جنده ميشه. يکی زور ميرنه واسه اثبات کثيف بودنـش. يکی ديگه ميـگه من روانـی ام !! و اينـا همـش چسـب زخمه ! زخم ما بخيه ميخواد .. داره خون ميره ازمون ! با اين چسب زخمها خوب نميشه. حس می کنم از همه چی گذشتم .. خيلی از چيزهايی که اطرافيان منو خوشحال ميکنه برام مسخره است .. ميدونم که ميدونی. تو فقط ميدونی ! جز تو چيزی نميخوام. چيزی نميتونه آرومم کنه .. خسته ام! زخمی ام ! چرا نيستی ؟ »


(download: 197k)