...

الان خیلی نوشتم . پاک کردم و دوباره نوشتم .. دوباره نوشتم .. دوباره نوشتم .. ولی نه . اینا نوشته‌های من نیست . من بلد نیستم بنویسم. از اولشم بلد نبودم چیزی بنویسم . چیزی نمونده که بنویسم . بگم ؟ یه جا شمعی ٬ دو نخ سیگار .. یه صدای که هی میخونه و دونه دونه شعرای اون آلبوم لعنتی رو تو تاریکی این اتاق داد میزنه ... (شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند ..)

عاشقانه - زیبای شیرازی