...
* ‌در باب سکس :

در دو کلمه : بايد داشت.

در دو پاراگراف : نبايد گول بسته بنديش رو خورد. مثل اينکه من بگم اگه آب رو تو ليوان کريستال ايتاليايي بخوري خوشمزه تره. آقاجان آب نخوري مي ميري! حالا يکي مي ره پول مي ده آب معدني بسته بندي شده مي خره، يکي از هر شيري آب مي خوره، يکي هم مي ره ميگرده يه منطقه خوش آب و هوا واسه خودش يه چشمه اي چاهي چيزي پيدا مي کنه فقط از همونجا آب مي خوره.

بايد فرقش رو با عشق فهميد. مثل اينکه من بگم اگه يه نفر هر روز براي من غذا درست کنه من خيلي دوستش دارم. حالا ممکنه يه نفر چون من رو دوست داره برام غذا هم درست کنه ، ولي اگه من بخوام کسي رو بخاطر غذا پختنش دوست داشته باشم بايد تمام آشپزهاي جهان رو با هم دوست داشته باشم. نه که نمي شه، مي شه، فقط سخته.

در دو دنيا : در دنياي مردانه ، تکليف معلومه. اصولا مرداي دنيا دو دسته هستن ؛ دسته اول اونايي هستن که ميگن سکس براشون خيلي مهمه، و دسته دوم اونايي که دروغگو هستن و ميگن سکس براشون مهم نيست. نکته اي که در اين دنيا بعضي وقتا فراموش ميشه اينه که سکس وسيله است ، نه هدف.در ضمن سکس تک نفره هم از هيچي بهتره...ولي فقط از همون هيچي بهتره.

در دنياي زنانه ، مساله يکم چپ اندر قيچيه. در اين دنيا بسته بندي خيلي مهمه. اسم سکس هم جيزه ، بايد روش يه اسم آبرو مندانه گذاشت. مثل اينکه من رقاص باشم ولي به همه بگم من متخصص حرکات موزون هستم. در اين دنيا سکس هميشه وسيله است. اگر چه سکس قاعدتا چيزيه که هر دو نفر توش لذت مي برن، ولي در نهايت بعد از سکس اهالي اين دنيا هميشه طلبکار مي شن و اهالي دنياي مردانه بدهکار. سردرد هم بسيار چيز بدرد بخوريه.

سکسِ بد هم بسيار چيز کثافتيه. مثل اينه که از ارتفاع صد متري شيرجه بزني تو يه برکه خيلي خيلي قشنگ که عمقش فقط نيم متره و با مغز بخوري به کفِش. از شيرجه که هيچي، از زندگي سير ميشي.

« سکس ، بهترين تفريح بدون خنديدنه.» - وودي آلن