...

الآن من چی بگم آخه؟ اصلاً من میگم جاها عوض . یعنی مثلاً من الان اون دختره‌م که دلش یه فولکس قورباغه ای میخواد ازین جدیدا که همه شون رنگاشون شاد و قشنگه، یه جورایی کروک هم باشه دیگه، خوب؟ بعدش سقفشو جمع می‌کنیم و میریم با همدیگه لب دریا، من میشینم پشت رل ٬ تو هم همونی که میشینی کنار دستم تا هرچی دلت خواست منو موقعه رانندگی نگاه کنی، عوض اینهمه باری که تو رانندگی می کردی و من زل میزدم به چشمات. سقف نداره دیگه ماشین، خوب؟ هوا هم که گرمه، آفتاب هم که تنده، من تند میرونم، موهای من بلنده، باد میزنه و همه ی موهامو میریزه به هم، انگاری شلاق میزنه تو صورتم، محکم، قیافه م وحشی شده، یادته همیشه می گفتی بهم که قیافه‌ت یه جورایی خیلی وحشیه، یادته یا نه؟ اینجوری همیشه دستتو میکردی لای موهامو میریختیش به هم، میگفتی حالا شدی دختره وحشیه خودم! بعدش می خندیدی. الآنم که باد میزنه زیر موهام دوباره همون مدلی وحشی شدم، وحشیه وحشی، مگه نه؟ آفتاب تنده، صورت من میسوزه، درست روی دماغمو گونه هام، بعدشم قرمز میشه و پوسته پوسته، نمیتونی دیگه بوسم کنی، یوهاهاهاها!! بعدش کم کم بوی شوری میاد، داریم میرسیو به دریا، بعدش میرسیم به دریا، میریم اول پاهامونو فرو می کنیم بین شن های دریا، داغه چقد این ماسه ها، پاهام سوخت :) بعدش راه میریم، یه کلی راه میریم و هیچی نمیگیم، یه دست تو دور کمر من و محکم منو کشیدی به طرف خودت، قدمامون هماهنگ با هم، یک دو، یک دو. بعدش میریم تو آب، شنا می کنیم، تا دور، تا دور، تا دور، دیگه هم بر نمی گردیم، بعدش غرق میشیم، میشیم دو تا پری دریایی، میریم زیر آب زندگی می کنیم، اون پایین همه چی قشنگتره، مگه نه؟