...

یه کافی شاپی بود
بعدش این کافی شاپه یه عالمه گوشه داشت، یعنی به جز یه میزش، همه ی میزهاش کنار یه کنج دیوار بود
بعدش دو تا از میزهاش کنج دیواریشون خیلی بیشتر از بقیه ی میزها بودش ولی، یکی این سر کافی شاپ بود، یکی هم اون سر ته کافی شاپ
بعدش همه ی میزهاشم میز چرخ خیاطی بود، ازین چرخ خیاطی قدیمیا که باید با پاهات اینجوری فشار فشارش میدادی تا چرخ کنه، همه ی صندلیهاش هم صندلی لهستانی چوبی بود، بعد هم میزها و هم صندلیهاش را همه را سیاه کرده بود
پشت شیشه ش هم نوشته بود صندلی لهستانی قدیمی شما را خریداریم
اونوقتش پشت پنجره هاش هم ازین گلدون مستطیلیا گذاشته بود، توی گلدون مستطیلیها هم یه گیاهی بود عین پیچک که نمیدونم چی بود، ولی ازین میله های پشت پنجره همین مدلی رفته بودن بالا و خیلی قشنگ شده بود منظره هه
بعد میزش هم اینجوری بود که وقتی تو اینور می نشستی و اونیکی روبروت، بعد اگه لنگ دوتاتون دراز بود و میخواستین بذاربن اون پایین روی اون جای پای زیر میز نمیشد، چون اون صفحه آهنیه زیر میز بود که هی تکون تکون میخورد، گفتم که میزهاش میز چرخ خیاطی بود که، بعدش همیشه اونی که زور پاهاش بیشتر بود طرف میز خودش را میداد پایین و اونیکیه طفلکی همه ش پاهاش تو هوا میموند
بعدش خیلی هم دنج و خوب بود، من عاشقشم اصلا، مخصوصا اون میزه که اون ته ته کافه ست و ماها همیشه پشت اون میشینیم، بعدش یکی هی اونجا سیگار لازم میشه و سیگار میکشه و به من طفلکی نمیده سیگار بکشم، میگه خفه میشی میمیری، برو قلیونتو بکش فقط، بعدش منم دلم کلی سیگار میخواد و گیرم نمیاد و هی فقط باید این دودشو نگاه کنم که فوووووووووت میره تا سقف
بعدش از همه مهمتر اینکه نسکافه های این مغازه هه نه بوی گاو میده، نه مزه ی تف
آخی، کافه چرخ خیاطیه خوبه من :*