...
دوست دارم وقتايی رو که مريضم
وقتايي را که تب مي کنم
داغه داغ
که بخار ميشم
از روي زمين يه عالمه ميرم بالاتر
امممم٬‌يه عالمه که نه
يه طبقه ميرم بالاتر
بعد حالا دارم توي طبقه ي بالايي زندگي مي کنم
بعد عين آدماي طبقه ي بالايي فکر مي کنم و حرف ميزنم
براي همينه که شماها نمي فهمين حرف منو
براي همينه که فکر مي کنين دارم هذيون ميگم
باور کنین
به خدا.