...
میگی جلوم نشستی الآن؟
میگم آره، دارم اونجوریم نیگات می کنم
میگی یعنی الآن میای منو بغل می کنی که منم بیام تو بغلت گریه کنم؟
میگم حتما من باید همیشه بیام بغلت کنم؟
نمیخوای یه دفه خودت بیای خودتو بندازی تو بغلم؟
نمیخوای بیای منو محکم بگیری؟
نمیخوای خودت بیای تو بغلم گریه کنی؟
میگه ...
نه هیچی نمیگه
خودشو میندازه تو بغلم
محکم میگیرمش
تنگ
من هیچ تکونی نمیخورم
مثل یه جسد
ولی اون گریه میکنه
میدونم که خیسی اشکاش همیشه میمونه
خیسی سینه‌ی من گواه همیشه‌ی گناه من میمونه.
تا همیشه.
سردم.
همین.