...
یه مهمونی بود
من توش بودم
فک کنم اینجا بود
یعنی تو ایران نبود
بعد وایستاده بودم
داشتم با یکی حرف می زدم
یه گیلاس ازین لیوانا که توش مشروب میریزنم دستم بود
یه سری هم واسه خودشون میرقصیدن
منم معمولا وقتی که شلوغ باشه خیلی خوب نمیرقصم یه گوشه وایمیستم
البته خیلی هم شلوغ نبودا
فک کنم 5-4 نفری برای خودشون میرقصیدن
آهنگشم یادم نیست
منم یادم نیست با کی حرف میزدم
عینکم نداشتم
آها
کنار شومینه هم بودم
بعد وسطای مهمونی بود
فک کنم بعد شام بود حتی
نمیدونم ولی
زنگ زدن
ازین مهمونایی بودن که دیر میان
:)
اول یکی اومد تو که از دوستام بود
که نمیدونم کی بود
پشت سرش
تو اومدی تو
با یکی دیگه که بازم نمیدونم کی بود
یه لحظه همینجوری چشمم افتاد
یعنی چشمم رد شد
بعد انگاری که برق آدمو بگیره ها
همین که نگاهم رد شده بود یهو هنگ کردم
:)
من بعضی وقتا که هنگ می کنم خیلی بامزه میشم
جالب کلا هنگ می کنم :)
بعد سرمو برگردوندم
واستاده بودی همینجوداشتی منو نیگا میکردی
انگاری که سالهاست همونجوری واستادی و داری منو نیگا می کنی
و من ندیده بودم
یه جوری که معلوم بود چند وقتی هست که واستادی و داری منو نیگا می کنی
کنارتم یه دختره بود
که به دیوار تکیه داده بود
دیوار نبود
پله بود که میرفت بالا
بعد داشت یه جور خوبی می خندید و ما رو نیگا میکرد
بعد این گیلاسه از دسته من افتاد
وقتی خورد زمین همه نمیدونم چرا ساکت بودن
بعد خیلی صدا داد وقتی که شیکست
بعد ولی هیچ کی دیگه به لیوانه کاری نداشت
همه داشتن مارو نیگا می کردن
نمیدونم چرا ولی
:)
بعد من اومدم جلو
تو هم اومدی جلوتر
هیچی هم حرف نزدیم
اومدی بغلم
یه جور خاصی بغل کردمت
که نمیدونم چیجوری بود درست
یعنیا
بیشتر از اینکه من بغلت کنم
فک کنم
خودت اومدی بغلم
:)
اومدی توش
دستاتو هم انداختی پشت کمرم و صورتتو هم گذاشتی روی سینه م
سینه هم نه ها
اون بالای سینه که به گردن وصل میشه
یه استخونی داره
چشات رو اون بود
اولش البته اینجوری بود
بعد من بغلت کردم
آروم بودیم
بعد تو فشار دادی
منو نه ها
خودتو
یه جوری که من فک کردم الآن تو من فرو میری گم میشی
الآنشم دیگه چشماتو فقط گذاشته بودی بالای سینه م
بعد که سرتو فشار میدادی
یه کم تکون خوردی
گریه می کردی, نه؟
ولی صدا نداشت
آروم بودی
یه جور گریه ی خوبی بود
من ولی
فقط چشمام خیس بود
اشکی نریخت ولی
فک کنم
بعد نمیدونم کی
سرتو بردی عقب
فک کنم آره
صب کن ببینم
آره فک کنم
همون موقع بود دیگه نه
من نمیدونم چقد گذشته بود البته
سرتو بردی عقب
انگاری که میخوای نیگا کنی
بعد من خواستم بخندم لبخند بزنم
ولی نذاشتی
گفتی هیسسسسسس
یه کم نیگا کردی
بعد سه تا بوس کردی
بوس کوچولوی ریز
از مدل من :)
بعد
دوباره اومدی بغلم
ولی این بار
یادمه گردنمون یا شایدم صورتمون بود
به هم چسبیده بود
بعد من گفتم بریم؟
تو رفتی عقب منو نیگا کردی
گفتی بریم
بعد رفتیم
بیرون شب بود
تاریک بود
ولی من یادم نمیاد چی شد
من فقط دیدم که رفتیم بیرون
تو تاریکی گم شدیم
:)
همین فک کنم
راستی ، نکنه خواب تو ادامه ی این بوده, ها؟