همممم ٬
زندگی ترک ۵ و ۸ و ۱۰ و ۱۲ ی این آلبومه ست،
وقتی که ماشینت داره توی اتوبان تند تر از همه میره، وقتی که داریم از همه جلو می زنیم،
زندگی اون بادیه که از شیشه ی باز ماشین محکم میخوره تو صورتمون،
زندگی مقاومت دست منه که از پنجره بردمش بیرون در برابر جریان هوا،
زندگی دست من و توئه که رو دنده ی ماشین کنار همدیگه نشسته ن، همون فشار آرومه که میگه من هستم تو چی؟
و فشار آرومی که تو جوابش میگه آره منم هستم پس چی فک کردی!!
زندگی اون آخرین بوسه ست زیر آخرین تابلوی سبزی که توی بزرگراه می بینیم از یه گردن سرد،
زندگی اون درخته سر کوچه مونه که هر هفته یه خاطره زیرش به خاطره هامون اضافه میشه، چند تا خاطره شده تا حالا؟ کلی زیاد
زندگی خیلی چیزاست .
مثلا آتیش شومینه ٬ وقتی که من پاتو لگد میکنم
مثلا تپ تپ قلبمون وقتی که سگای ولگرد اکباتان ساعت دو صبح میفتن دنبالمون :)
مثلا اون سوراخهی گوشهی شهرک که وقتی بارون میاد باید بریم از توش رد شیم آزاد بشیم
مثلا بارون وسط تابستون
مثلا یه کوه بلند که آخه مگه مرض داشتیم اومدیم بالا ها ؟
مثلا اونجایی که یکی زیادی قلیون میکشه بعد سرش رو میذاره رو پای اونیکی و مثلاً میمیره :)
مثلا دود پر رنگ قلیون وقتی که از دهن من درمیاد و میره تو دهن تو
زندگی همهی چراغ قرمزایی که آدم رد میکنه و بعد ابروهاش رو میندازه بالا و میخنده
همهی اون آلو ترشا که مزهش کلی تو دهن آدم میمونه
همهی اون لحظههایی که بین زمین و آسمون از یه تیکه صخره تو یه دشت پر از شقایق آویزون میمونی و فکر میکنی زندگی دیگه داره تموم میشه و الانه که بیفتی
همهی اون مست کردنا و قروقاتی رقصیدنا
همهی اون شب تا صبحا
همهی اون موجایی که وقتی رو یه تیکه سنگ واستادی و دستاتو عینهو صلیب باز کردی بلند میشه و میاد میخوره تو صورتت و همهی اون باد تندی که بارون وحشی شمال رو میکوبونه تو صورتت و تو میخندی و چشمات رو محکم فشار میدی و پرواز میکنی
همهی اون نقاشیایی که چشمات رو میبندی و میکشی
زندگی
همهی اون خداحافظی کردناست
همهی اون گریه کردنا
همهی اون دیوارای شیشهای تو فرودگاها
همهی اون تیغایی که دستت رو نمیبرن
همهی اون هر روزایی که منتظری و نمیدونی منتظر چی
زندگی رنگه
رنگ خواب
رنگ خوابایی که میبینی و با خودت تو خواب فکر میکنی نکنه این خواب باشه و تا آخرش نمیدونی کی از خواب بیدار میشی .
زندگی
رنگه .
رنگ هر روز
رنگ هر دیروز
هممممم ...
چند وقته زندگی نکردیم ها ؟