...

این صدای منه بعداز اینکه نامه‌ی تو رو میخونم.
یه حسی هست که ...
میبینی ؟ هنوزم نمیدونم . حتی نمیدونم این حسه دقیقاً چیه .
ولی این آهنگه ٬
الان منه.
صندلی رو دیگه دوست ندارم
رو زمین میشینم و به در نگاه میکنم
و به این فکر میکنم که هیچ وقت به من نگفتی اون روز اسم اون سیگار و اون کبریتی که تو کیفت داشتی چی بود.

میدونی ؟
پیغمبرها
همه میمیرن.
همه.