...
خواب دیدم. تو خواب عاشق بودم. شک هم نداشتم ! همه چی خوب بود. بعد تو خواب به خودم گفتم که نکنه دارم خواب میبینم؟! بعد گفتم خب شایدم دارم خواب میبینم ! ولی هر چی هست دارم خواب خوبی میبینم. بعد خندیدم . بعدم بغلش کردم. اونم بغلم کرد ... بعد بیدار شدم و همین جوری مات و مبهوت اونقده به سقف نگاه کردم تا تلفن بالاخره زنگ زد :)
حالا فکرش رو بکن ٬ همون جوری که من تو خواب میتونم خواب ببینم ٬ همون‌جوری که من تو خوابم فکر میکنم شاید این همه‌ش خواب و خیاله و واقعاً هم همش خواب و خیال بود ... همون‌جوری که خواب میبینم که از خواب یه هو بیدار میشم ... همه‌ی اینا هم میتونه دوباره یه خواب دیگه باشه . شاید همه چیز واقعاً فقط یه رویاست ٬ خوابه ٬ خیاله . همین . نه بیشتر ٬ نه کمتر.
قشنگه نه ؟