...
شیفت-دیلیت:

زندگی گاهی مثل اُرکات میمونه، که یکی رو ادد میکنی، و ادت نمیکنه. میزاره بمونی یه جا بین زمین و آسمون.
گاهی مثل وبلاگ میمونه، که حرف خودت رو از دهن یکی دیگه میشنوی و تا حد کارت تلفن اسکرچ کردن میری، اما بیخیال میشی. تو اگه بگی جزو آدم نیستی؛ بقیه میفهمن، تو نمیفهمی که. هیچیم نمیتونی بگی
زندگی مثل کارای کامپیوتری میمونه که گاهی دهن خودت رو صاف میکنی که یه کاری انجام شه، 2هفته زحمت میکشی، اما آخرش قدر یه ساعت هم ارزشش (نه پولش) رو کسی نمیبینه.
زندگی مثل بنگاهیا میمونه، انقدر دروغ قشنگ میگه که تو در باغ بهشتم جلو روت میبینی، بعد میفهمی کدوم بهشت، کدوم جهنم؟
زندگی گاهی مثل مسنجر میمونه، که دیده میشی اما نمیبینی. چون نباید ببینی. گاهیم برعکس میبینی اما دیده نمشی. هر کدوم که گندتر بود همون.
زندگی گاهی مثل این شبکه موبایل میمونه که وقتی نمیخوای هم در دسترسی هم همه در دسترسن، اما وقتی میخوای نه خودت آنتن میدی نه هیچ کس دیگه.