...
.....
صبح است
از خواب بيدار مي شوم
قهوه اي درست مي كنم
گلدانهايم را آب مي دهم
اين را آنجا و آن را اينجا مي گذارم
به گمانم اتاق مرتب شد .
روي اين مبل گنده نرم ، لم مي دهم
تلويزيون را روشن مي كنم
سيگاري آتش ميزنم
و منتظر ميشوم
تا شب شود
و زندگي آغاز ...