...
باید آروم باشه
باید خون داشته باشه
خونش رو باید لمس کنی
حس کنی
دستت رو بذاری روش و حسش کنی
با نوک انگشتت رو دستت پخشش کنی
چشات باید بسوزه
همه چیز آروم اتفاق بیفته
طوری که به اندازه‌ی همه‌ی زندگی کردنت طول بکشه
باید هر لحظه بتونی برگردی
ولی توانش رو نداشته باشی
باید صدای آب بیاد
صدای رفتن
باید به خونت نگاه کنی
باید بفهمیش
ببینیش
باید سرد شی
بعد سرت رو تکیه بدی به کاشی‌های سرد پشت سرت
و اروم بخندی
با چشمات
پررنگ‌ترین صحنه‌ای که میتونی ببینی
روشنایی تندیه که میدوئه تو چشمات
مرگ سیاه نیست
مرگ روشنه
خیلی روشن
به قدری روشن که همه‌چیز رو میپوشونه
یه بیرنگی روشن