...
من عاشق اون پیرمرد سفیدمویی شدم که هر شب به خواب من میاد و در حالیکه به اون درخته‌ی کنار رودخونه تکیه داده ٬ برام خیلی حرفا رو میگه ٬ خیلی چیزا رو تعریف میکنه ..