...
من یه رویام
من رویای تواَم
یه رویای سرد و آبی و دور
به من فکر کن ٬
وقتی که به جای بارون ٬ هوا سرد و زخمیه.

به تو فکر میکنم
وفتی سوز زمستون روی پوست صورتم خط میکشه

وقتی تنه‌ی درختی که خشکیده رو بغل میکنی ٬ چشمات رو روی هم بذار و به صدای مه فکر کن ٬ از بالای یه تپه‌ی بلند ...
و به یه اسب.