...
عرض کنم که نخیرم تعطیل نیست. هیشکی هم نمرده. خیلی هم باز و زنده و سالم و ایناست. اینجا هم الان کالیفرنیاست و جف (همون علی ویرجین سابق) داره قر میده و عکسای مهمونی تولدش رو ارگانایز میکنه. هوا هم خیلی خوب و بهاری و ایناست. تنها مشکلی هم که من باهاش دارم دست و پنجه باهاش نرم میکنم (البته نه دقیقاً دست و پنجه ، بلکه چیز دیگه) مشکلِ شرتمه. من نمیفهمم چی شد که اینجوری شد که من همه‌ی شرتام یا بهم تنگه یا گشاد ! خلاصه غیر از این مشکل دیگه‌ای نیست. ملالی هم نیست جز اینکه پس این مرتیکه کی میرسه که ما بریم لاس وگاس دست به زری شیم و هاکذا ! در پایان هم این آهنگ رو تقدیم میکنم به بابای نوئل و حضرت عیسی که تولدش چند روز دیگه اینجا تعطیله و عیده و قراره بریم کلیسا.


پ.ن. من که میدونم با این پستی که من نوشتم و این دوستایی که من دارم روز تولد امسالم احتمالاً بیشترین کادوی تولدی که میگیرم انواع و اقسام شرتای مامان‌دوزه ! جدیداً هم که کشف کردم قربونش برم مثکه همه هم سایز شرت منو دارن غیر خودم !

پ.ن.ن. من قبلاً هم گفتم ٬ بازم میگم به عنوان رزولوشن سال جدید میلادی ! اینقدر نگین به تخمم. تخم آدم جای حساسیه ٬ هر چیزی رو آدم حواله‌ی تخمش نمیکنه. این راهش نیست. من امسال دیگه تصمیم کبری میگیرم که دیگه راحت هر چیزی رو به تخمم نگیرم و از کنار هر چیزی ساده و راحت رد نشم و افسار زندگیم رو تا حد کمی حداقل بگیرم دست خودم.