...
یادت میاد پارسال همین موقع‌ها رو؟
...
کپی پیست رو دوست دارم
دوست دارم کپی پیست شم تو زندگی آدما
دوست دارما آدما رو کپی پیست کنم تو زندگی خودم
مثل یه موم نقاشی ٬ دوست دارم زندگیم رو نقاشی کنم
اونجوری که خودم میخوام
اونجوری که موقع رانندگی کنارم خوابش ببره و من نگاش کنم و اون چشاش بسته باشه و دست منو گرفته باشه
اونجوری که همه‌ی رنگایی که دوست داری رو رو صفحه‌ی نقاشیت خط‌خطی بکشی و قاطی کنی با هم
اون جوری که آروم دستت رو فشار بده تو خواب
اونجوری که هوا ابری باشه و سنگین و یه کم سرد
اونجوری که مه همه جا رو گرفته باشه و بدونی یه جایی یه گوشه‌ای که از تراسش همه‌ی شهر معلومه یه نگاه سرد منتظر چیزیه که خودشم نمیدونه چیه
اونجوری که تاب مزرعه آروم تکون بخوره و از پشت پنجره چوبی نگاش کنی
تو هوای مه گرفته‌ی سرد
بیرون نریم
کنار شومینه بشینیم و زل بزنیم به آتیش داغ
اونجوری که نور آتیش تو نگاه سردش بلرزه و احساس بکنی دنیا خالیه
تو خالی‌ای
همه‌چی خالی