...
گوشت و پوستتو میگیرم دستم
براشون حرف میزنم
تا صبح
بعد برات صبونه میارم
مثل اون موقعها
تو هم هزار بار دلت میریزه پایین
من هی جمعش میکنم
نترس
من هستم
خب؟