جادوی شیرین٬
همیشه عاشق
همیشه سربی
جادوی تلخ٬
سنگین. مثل آب.
جادوی تلختر ٬
همیشه بیقرار
ولی
سنگینتر
خانه را ترک کن
جادوی تلخترین ؛
تنها عاشق فرشتههای سیاه
سیاهی دروغ و دور است
جادوی غریب؛
تناقض میزایدت
رها میشوی
پیدا میشوی
جادوی غریبتر؛
فرشته خیال است
فرشته پلید است
جادوی غریبترین؛
پلیدی فرشته میزاید
فرشته زادهی تو ست
تاریک
تاریکتر
و ناگزیرتر
جادوی خستهترین؛
عاشق بمان
هنگام غروب فرشتهها را نمیتوان دید
جادوی طولانی
شب دراز است
چون راه
جادوی آخر
فرشته منتظر است
جادوی راه
صبح در میدان جنگ پاره میشود
جادوی جنگ
فرشتهها نمیجنگند
برای فرشتهها نیز
جنگ جادوی آغاز راه بود
جادوی پایان راه
چون پادشاهی شکست خورده