نوشته های من شاید هذیان های مرد دیوانه ای باشد که بالای بزرگراه روی پل عابر پیاده با لباس ژولیده و صورت زخمی و زمختی زندگی میکند و حتی نگاهش هم دیوانه است. ولی هر کلمهاش هر چه هم یاوه و بیمعنا، برای مرد خیابان نشین دیوانه یک دنیا معنی و تصویر به همراه میآورد.
هر روز هزار بار به هزار چهره زندگی میکنم. و هر بار حسرت روزی را میخورم که بتوانم بدون چهره عوض کردن زندگی کنم.