بچه بودي
بزرگ شدي
بزرگ تر ميشي
بعد با خودت فک مي کني که قبلنا بچه بودی و الآن بزرگ شدی
و اين يه لوپ بي نهايته .
می بينی چه بزرگ شده م؟
ديگه همه اش چشمم به در نيست.
حالا ياد گرفته م به ديوار خالی روبرو نگاه کنم.
بزرگ تر هم خواهم شد.
ده سال گذشت. امسال اولین سالی بود که روز تولدم صدایت را نشنیدم.
همین.