|
...
قرص هایم را باز نخورده ام. سرم داغ است. قرص ها را که نمیخورم ... امان. امان از تو. نه. امان از او. باید یاد بگیرم که این دوم شخص معنایی ندارد. همه اش فانتزی است. این تو زاییده ی روان مریض من است. و نه هیچ چیز دیگر. امان از او امان از من باید گریه کنم. نه. همین دو قطره کافی بود. امان نمیخواهم. دلم مرگ میخواهد، ومغزم قرص روان درمان. شب، خوش! خدانگهدار
|