...
نامه ی گمشده: تعلق خاطر
...
نه. مرگ یه لحظه نیست. مرگ آروم آروم اتفاق میفته. واسه همینه که نمیفهمی مردنت رو. نمیبینی جنازه ت رو. ز ندگی عوضش .. نمیدونم. زندگی رو خیلی نمیشناسم من. یادم میاد که خوب بود. مزه ی امید میداد.

آرومم. به طرز ترسناکی آرومم. آروم و منتظر یه اتفاق.
...
به یاد گذشته ها که چه زود گذشتن..
از میان نامه های منتظر ...
- تصویر اول: اعتراف، شاید روی یک کاغذ بی خط
- تصویر دوم: خوشبختی احساس، یا شاید احساس خوشبختی
- تصویر سوم: شاید خداحافظی، شاید هم نه
- تصویر چهارم: شاید شراب، شاید مرگ، شاید سفر، شاید عشق
- تصویر پنجم: تیله ی آبی و جعبه ی قرمز
- تصویر ششم: ستاره های دور و بازی های نزدیک
- تصویر هفتم: شاید انتظار، شاید تو
- تصویر هشتم: پرده و شمع
- تصویر نهم: جنگل و ما
- تصویر دهم: سفر. همیشه سفر
- تصویر یازدهم: تب، بوس، مدرسه
- تصویر دوازده: مستی و گناه
- تصویر سیزده: گناه بدون مستی
- تصویر چهارده: بدون مستی، بدون گناه
- تصویر پانزده: پشت تو ، نقاشی من
- تصویر شانزده: جزیره
...
: دچار یعنی عاشق
- همیشه عاشق تنهاست
...
unhappy people, they do reckless things ...




Bon Iver: Skinny Love
(For Emma, Forever Ago)


...
you can't get close, but you can't be alone.
...

but, on the bright side, it feels good to be moving back in time, to becoming yourself again, slowly slowly.

the irony is, even when you reach your-older-self (technically, your-earlier-self), you are just more passionate to go further back; and you can't remember exactly when this going back should stop. you just know you need to be yourself again, in the past.

but i don't care. at least at this moment, i don't fuckin' care. i remember the misery i went through last year. last year, it shattered me. from everything to anything and anything to everything, it was a disaster.

this year, stupidly enough, i am building defense bunkers and making quiet spaces and distances, because, i am chemically balanced, yet mentally imbalanced. and that surely seems like the destination.
...
"there IS a difference berween dying for nothing and dying for something.  so if you did found something, die for it. and if you have to die, don't die for nothing." 

or so says henry before he closes the door, and leaved me in a dark silence. 
...
نامه ی شماره ی ۴۰: هر شب با تصویر تو می‌خوابم -- تنهایی آنقدر ها هم سخت نیست ...
...
انعکاس

دنیا پر از آینه است

نگو حواست نیست
نگو خودت را نگاه می‌کنی،
یا موهای سفیدت مثلاً را می‌شماری!

نه اشکی، نه لبخندی
نه پیر می‌شوم، نه جوان‌تر
می‌بینی؟
آنجا ایستاده‌ام
و تو...

گریه نکن!
این تنها آینه است
شانه‌های من حالا خیلی دورند
خیلی تنهاتر
قوی شده‌اند
بی‌رحم اما نه
شاید چون

دنیا پر از آینه است