...
بوی کافور ، عطر یاس ...
...
سیگارام همه‌شون تموم شدن .. از دیشب تا امروز ..


هایده - عروسک جون: 2.3mg)
...

...
بيا :

می دانم که از من متنفری. می دانی می خواهم چکار کنم؟ می خواهم برايت خانه ای بسازم به بزرگی نفرتی که از من داری. خانهء نفرتمان را روی قلهء کوه می سازيم، رو به دريا و پشت به تمام ابرهای سياه دنيا. طبقه های خانهء بزرگ نفرتمان را يکی در ميان خاکستری و سبز می سازم؛ پنجره هايش را يکی در ميان رو به دريا و رو به صخره ها باز می گذارم و زير هر پنجره گلدانی می گذارم؛ يکی خاردار و يکی پر از گلهای آبی و زرد و نارنجی. نصف چشمه های جوشان حياط خانهء نفرتمان را کور می کنيم، و برای نصف ديگر جويبار می سازيم و جويبار ها را به هم وصل می کنيم تا عصرها کنار نهری که به سمت دريا می رود بنشينيم و همينطور که به صدای آب گوش می دهيم پاهايمان را در آب خيس کنيم.

در آشپزخانهء خانهء نفرتمان دو دسته ظرف می گذاريم، يکی برای پرت کردن و شکستن و ديگری برای غذا خوردن. در اتاق خواب درندشتِ خانهء بزرگ نفرتمان سه تخت جدا می گذاريم، يکی برای شبهایي که با هم می خوابيم، يکی برای شبهايی که يک نفر قهر است، و ديگری برای وقتهايی که هر دو قهريم. در کتابخانهء خانهء نفرت انگيزمان چهار صندلی می گذاريم، دو تا رو به هم و دو تا پشت به پشت، رو به ديوار، برای وقتهايی که يکی می خواهد ديگری را نبيند. روی ديوارهای تمام اتاقهاي خانهء نفرتمان تعداد زيادی عينکهای دودی و گوشی های سنگين و کلفت می گذاريم، تا هر کس در هر لحظه ای که دلش خواست از آنها استفاده کند و فکر کند که ديگری اصلا وجود ندارد. سفارش می دهيم از روی خودمان چند تا عروسک قد و نيمقد هم درست کنند تا برای تزيين در تمام راهرو ها و سالنهای پت و پهنِ خانهء نفرتمان بچينيم و کنار هر کدامشان يک دست چکش و ميخ و پيچ گشتی آويزان می کنيم تا هر کس در هر جايی از خانه از آن يکی حرصش گرفت چکش و ميخ و پيچ گشتی را بردارد و عروسک ديگری را جرواجر کند و قطعه های ريز ريزش را در يکی از شومينه های روشن خانه بسوزاند و کيف کند.

می دانم که از من بيشتر از تمام آدمهای دنيا تنفر داری، ولی می دانی و می دانم که تنفرت از جنس عشق است و بس. بيا تا برايت خانه ای بسازم به عظمت احساسی که نسبت به من داری، نامش را بگذار هر چه که می خواهی. خانه ای که در آن همه چيز شديد است، پر از تفاهم است و پر از اختلاف است و پر از تناقض است و پر از تمام کارهايی که هر دومان دوست داريم. خانه ای که در آن زندگی به شدت جريان دارد.

نمی دانم می آيی يا نمی آيی، ولی اگر آمدی در را پشت سرت ببند، قرار است من و تو در خانهء بزرگ پر از احساسمان تا ابد بمانيم. می آيی؟
...
۱۱: من بردم.
...
به شال گردنم عطر تو را می زنم
میرم بیرون
سوز سرد میاد، دماغ و گوشام یخ می کنه
شالمو محکم می پیچم دور گردنم و صورتم که باد نخوره
گرم میشم
چشمامو اگه ببنده
میتونم فک کنم که مال بغل توئه
هم گرماش
هم بوش
...
به هنگام، بازگرد
منتظرت خواهيم ماند
من و تنهائی م..
...
I can still smell you hugin' me ...



امروز هوا خیلی خوب بود..
دقیقا مثل پاییرای ایران....
باد خنک میومد و تو تمام تن آدم می پیچید...
هوا هم ابری بود..
ولی از اون ابرای بد نبود...
رفتیم پمپ بنزین...
تو پمپ بنزین که رسیدم یه دفه بوی بنزین توی ذهنم با بوی تو قاطی شد...
یه حس خوب...
تمام پمپ بنزینایی که با هم بودیم..
تا شب آخر..
آخرین صحنه ای که دیده بودم همون عکسه خرسه بود
روی صندوق یخ....
دوباره همون عکسه تو هوای پاییزی...
برگای زرد و نارنجی....
توی مغازه بوی کافی میومد...
یه بوی خیلی خوب که آدم و مست می کنه...
از اون بوها که وقتی با بوی تن آدم و عطر و ادکلن قاطی می شه آدم دیوونه می شه...
می دونی همه ادمها بوی خودشونو دارن..
منهای عطری که همیشه می زنن...
مثلا سگها بوی همه آدمها رو از هم تشخیص می دن...
حتی بچه‌ها هم تا وقتی تپلن پوشکین بوی آدمو که میره بوسشون کنه می‌شناسن...
بعضی آدمها هم بوی اونایی که خیلی دوسشون دارن رو می شناسن..
مهم نیست چه عطری زده باشن...
بوی بنزین و کافی با باد خنک پیچیده تو تنم...
یه بوی سرد....
...
من و این دختره هم‌پروژه‌ایم با استادم مثلاً جلسه داشتیم امروز٬ آقامون یه کم منو نیگا کرده میگه تو بازم نخوابیدی؟ میگم چرا ... پریروز :) اونم پیپرم رو گذاشت جلوم میگه آره از این پرت و پلاهات معلومه !! بعد برگشته تهدید کنه میگه یا خوابت رو درست میکنی یا مجبوریم زنت بدیم که خوابت درست بشه !! این دختره هم با پررویی برگشته میگه آره منم موافقم !!!‌ بعد استادم با تعجب برگشته اونو نیگا میکنه دید ضایع کرده حالا واسه اینکه درستش کنه برگشته میگه خب منظورم اینه که در این صورت دیگه مجبور نیستیم هی شبا با هم قرار بذاریم که بیایم کار کنیم !!! استادم هم برگشته میگه البته من میدونم منظور تو چیه ولی این حرف رو به هر کسی دیگه نگو ، ممکنه اشتباه برداشت کنن !

چی بگم من آخه؟ اصولا من چیزی نگفتم ... خب خوابم میومد که .
...
آهای دخترا
دونه دونه باید بیام بهتون بگم؟
برید موهاتون رو کوتاه کنین ٬ قرمز رنگ کنین. بیاین کارتون دارم.
آها راستی قبل اینکه بیاین حمومم برین ٬ عطرتون رو هم بزنین.
عجله کنین.
...
......

وقتی جای خوابم عوض میشه تا یه مدت ترشحات مغزم unknown میشن
حتما باید یه مدت بگذره تا بشه ازشون استفاده کرد

اینو تو کاتالوگم نوشته
...

...




عین ژله
شفاف
رنگی
لیز
شیرین
خوشبو
درست عین ژله
نمیدونم چی عین ژله هستا
فقط میدونم که درست عین ژله است
...
شیفت-دیلیت:

زندگی گاهی مثل اُرکات میمونه، که یکی رو ادد میکنی، و ادت نمیکنه. میزاره بمونی یه جا بین زمین و آسمون.
گاهی مثل وبلاگ میمونه، که حرف خودت رو از دهن یکی دیگه میشنوی و تا حد کارت تلفن اسکرچ کردن میری، اما بیخیال میشی. تو اگه بگی جزو آدم نیستی؛ بقیه میفهمن، تو نمیفهمی که. هیچیم نمیتونی بگی
زندگی مثل کارای کامپیوتری میمونه که گاهی دهن خودت رو صاف میکنی که یه کاری انجام شه، 2هفته زحمت میکشی، اما آخرش قدر یه ساعت هم ارزشش (نه پولش) رو کسی نمیبینه.
زندگی مثل بنگاهیا میمونه، انقدر دروغ قشنگ میگه که تو در باغ بهشتم جلو روت میبینی، بعد میفهمی کدوم بهشت، کدوم جهنم؟
زندگی گاهی مثل مسنجر میمونه، که دیده میشی اما نمیبینی. چون نباید ببینی. گاهیم برعکس میبینی اما دیده نمشی. هر کدوم که گندتر بود همون.
زندگی گاهی مثل این شبکه موبایل میمونه که وقتی نمیخوای هم در دسترسی هم همه در دسترسن، اما وقتی میخوای نه خودت آنتن میدی نه هیچ کس دیگه.
...

باد میاد .. باد میاد ... خیلی ... خیلی .... خیلی ...
میاد و میبرتت یه جای دور ... خیلی دور ، خیلی ... خیلی .. خیلی ...

...
همه چی رو دور تنده
من اسلوموشن م ولی
فک کنم استخر گنده میخوام
استخر خیلی خیلی گنده
که نتونم یه طول را هم شنا کنم
وسطش کم بیارم و مسیرمو کج کنم برم کنار استخر
دیوارشو بگیرم و بیام بالا
بعد خودمو تا نصفه که کشیدم بیرون دیگه بیشترشو نتونم
همونجوری بمونم
تا نجات غریقه سوت بزنه که یعنی سانس شما تموم شد
برید خونه هاتون
...
میخوام
یه مدتی
بمیرم
برای همه
به جز خودم البته ها
یه مدتی فقط
دوست دارم
گم شم
تو هوا
مثل ابر
مثل بخار
مثل خدا
که هیچکس به جز خودش نمیتونه ببیندش، ولی اون همه را می بینه
پیر شدم
پیر
آدمای پیر میرن گم میشن
که تنهایی بمیرن
بعدش شاید جوون شدم
یه جور آروم خسته ای
که هیچی نمیگه و فقط نگاه می کنه و تو هرچی میخوای توی چشماش نگاه می کنی و میگی
اونم اونقد آروم و خسته ست که حتی با چشماشم، که حتی با نگاهشم باهات حرف نمیزنه
کم کم خالی میشه، اونقد خالی که بتونه یه کمی پرواز کنه، بالاتر از سطح زمین، توی هوا
بعد وقتی داره پرواز می کنه چشماشو می بنده
هیچی هم نمیگه
فقط پرواز می کنه
تا آخره آخره آخر دنیا، اونم تنهایی ها، تنهایی پرواز می کنه
وقتی که پرواز می کنه بغل نمیخواد، شناوره، توی هیچی، توی هیچی شناوره
یعنی به هیچ جا نمیخوره، دستاشو میتونه باز کنه یا بسته نگه داره، به هر حالتی میتونه غوطه بخوره
میتونه حتی فکر هم بکنه با خودش
ولی خسته ست، نمیتونه فکراشو بگه، فقط پیش خودش فکر می کنه
شنا می کنه
پرواز می کنه
خدا هم نیست
اون پیر میشه
خدا نیست
پس نمی میره
بیشتر پیر میشه
خیلی خیلی پیر شاید
توی آسمون
اونقد پیر که بشه یه عقاب
که بره بالای یه کوه بلند
روی قله ی کوه آشونه بسازه و زندگی کنه، بالهاشو باز کنه و سقوط کنه و نزدیک زمین مسیرشو عوض کنه و اوج بگیره بره توی آسمون
بالا و بالا و بالا و بالا و بالا و خیلی بالا
آره خیلی بالا
نمیدونم بقیه ش را هم
عقابه هم پیر میشه حتما یه روزی دیگه
همین.
...
...من را ببرید بالای یک تپه چال کنید
آن تپه دور افتاده ها
نه آن جنده ها
و بعد او را پا برهنه تبعید کنید به یک تپه ی دور افتاده ی خیس
تا پاهایش فرو برود در من و ساکت شوم
از شر بر آمدگی های زندگی
...

...



I'm just a gypsy who gets paid
For all the songs that I have played
And all the records that I have made
I'm part of a caravan
I have travelled on the land
Making music for my fellow man
And every song I played or wrote
With a sad or happy note

Some are made to make you laugh
Some are made to make you cry
I don't know the reason why

But I'll continue to travel
Though my guitar's old and tiring fast

She just listens to me
Her music means more to me than any other woman I have known
She just listens to me
Her music means more to me than any other woman I have known ...
...




پیشی پیشی ملوسم
بیا اصنم نمیخوام ببوسمت
بیا بریم کوه
شکار آهو
بعد آتیش روشن کنیم
کباب درست کنیم
کباب بخوریم به به
با ر ِد واین اصل شیراز !
با طعم آلو
به به
آتیش که داریم
شبم که شده
مستم که هستیم
به به
اونوقت من میشم هیروی تو ٬ تو میشی درتی وومن من
هممممم
:)
حالا من پیشیمو میبوسم
به به
به به به به
:)
...
دیدی فرشته ها بال دارن؟
دو تا بال بزرگ سفید، با یه عالمه پر نرم، که آخر هر کدوم از این پرها یه جورایی به صورتی می زنه
دو تا بال کلفت و گرم
ما که فرشته نیستیم، ماها دست داریم، ما ها وقتی میخوایم بغل کنیم دستامونو دور آدممون حلقه می کنیم، یه جوری یعنی داریم توی تن خودمون قایمش می کنیم، ولی آخه با دو تا دست، هرچقدرم تو چاق باشی و این دو تا دستات کلفت باشن، نمیتونی که همه ی تنش را قایم کنی
ولی فکرشو بکن
تو اگه یه فرشته باشی
تو اگه یه جفت بال داشته باشی
ببین چه قشنگ میتونی همه ی تنش را بغل کنی
دلت میخواست یه فرشته بغلت می کرد؟
...
کنار هم میشستیم ابرا رو نگا میکردیم و تو آسمون با ابرا نقاشی میکشیدیم .. یادته ؟ تمام راه سرگرمیمون این بود که تشخیص بدیم هر کدوم از ابرای تو آسمون الان شکل چی هستن و دارن به چی تبدیل میشن .. یادمه یه سری از ابرا بودن خیلی بی‌ادب بودن :) اصلاً انگار نه انگار اونجا وسط آسمون بود ... نچ نچ نچ نچ :)
...
خواب دیدم. تو خواب عاشق بودم. شک هم نداشتم ! همه چی خوب بود. بعد تو خواب به خودم گفتم که نکنه دارم خواب میبینم؟! بعد گفتم خب شایدم دارم خواب میبینم ! ولی هر چی هست دارم خواب خوبی میبینم. بعد خندیدم . بعدم بغلش کردم. اونم بغلم کرد ... بعد بیدار شدم و همین جوری مات و مبهوت اونقده به سقف نگاه کردم تا تلفن بالاخره زنگ زد :)
حالا فکرش رو بکن ٬ همون جوری که من تو خواب میتونم خواب ببینم ٬ همون‌جوری که من تو خوابم فکر میکنم شاید این همه‌ش خواب و خیاله و واقعاً هم همش خواب و خیال بود ... همون‌جوری که خواب میبینم که از خواب یه هو بیدار میشم ... همه‌ی اینا هم میتونه دوباره یه خواب دیگه باشه . شاید همه چیز واقعاً فقط یه رویاست ٬ خوابه ٬ خیاله . همین . نه بیشتر ٬ نه کمتر.
قشنگه نه ؟
...

BERCEUSE POUR CHAQUE JOUR JUSQU'AU DERNIER

Nombreuses fois, nombre de fois,
L'homme s'endort, son corps l'eveille;
Puis une fois, rien qu'une fois,
L'homme s'endort et perd son corps.

Rene Char
...
من خودمو دوست دارم
من جایزه دوست دارم
وقتی هیشکی بهت جایزه نمیده فک کنم مجبوری خودت برای خودت جایزه بخری دیگه
من برای خودم جایزه می خرم
ولی آخه همه مزه جایزه به اینه که ندونی توش چیه و وقتی که بازش می کنی هیجان زده بشی و چشمات برق بزنه
وقتی خودت برای خودت جایزه بخری میدونی توش چیه دیگه، اینجوری هم که خوب مزه نداره
هومممم
من برای اینکه جایزه م مزه داشته باشه
میرم برای خودم تخم مرغ شانسی می خرم
بعد تخم مرغه را به خودم جایزه میدم
بعد به خودم میگم واااااای! جایزه! حالا بازش کنم ببینم توش چیه!
بعدش باز می کنم و توشو می بینم
بعد خیلی مزه داره، چشمام برق میزنه
مخصوصا وقتی ازین تیکه تیکه ها باشه که باید بشینم به هم وصلشون کنم
هوم
همین :)
...
اگه گفتنین این عکس کیه ؟ اونی که فیگور گرفته دستش رو برده بالا رو میگم مخصوصا !






...


Though we’ve got to say
Goodbye for the summer
Darling, I promise you this
I'll send you all my love
Every day in a letter
Sealed with a kiss ...
...
آهای ایرانی ها و چینی های تو آمریکا. یکی که سوادش بیشتر از ماست بیاد بگه ببینیم این لینکه یعنی چی ؟

http://www.state.gov/r/pa/prs/ps/2005/42212.htm

تاریخ پست شدنش مال چهار روز پیشه ! اولا که این VISA MANTIS که میگن همین clearance خودمونه که بلای جونمونه ؟


The U.S. Department of State, in consultation with the U.S. Department of Homeland Security, has extended the validity of Visas Mantis clearances for the F (student), J (exchange visitors), H (temporary workers), L (intracompany transferees) and B (tourist and business) categories of visas. This means that if the original visa has expired and a new visa application is filed to return to the previous study or work program in the United States, another Visas Mantis clearance may not be required. Consular officers have the discretion, if warranted, to request a Visas Mantis clearance during any visa adjudication.

International students (F visas) who have received a Visas Mantis clearance and been issued a visa will benefit from having that clearance be valid for up to the length of the approved academic program, to a maximum of four years. If a student changes academic programs, the clearance will no longer be valid and a Visas Mantis review would be required should the applicant reapply for a new visa.

Business visitors (B-1 visas) and visitors for pleasure (B-2 visas) can receive a Visas Mantis clearance valid for one year, provided that the original purpose for travel, as stated in the visa application, has not changed on subsequent trips

In addition to the extension of validity for Visas Mantis clearances, the Department of State has made several other improvements in the Visas Mantis process in the past year. By increasing staffing, improving systems and working with our interagency partners, the Department has been able to decrease the average time to obtain Visas Mantis clearance to less than 14 days.

البته بازم با گفتن اینکه another Visas Mantis clearance may not be required. و اینکه گفته Consular officers have the discretion, if warranted, to request a Visas Mantis clearance during any visa adjudication. یعنی دوباره که ریده به همه چی . این قانون واسه ایرانی ها هم صادقه ؟ یعنی ممکنه این معنیش این باشه که این آمریکاییای گوساله دارن یه کم آدم میشن ؟

البته چند تا نکته هنوز هست:
یکی ننوشته این قانونه از کی Effective میشه (شده). دومن تکلیف ایرانیا و کلا کشورای تروریست رو درست حسابی مشخص نکرده. سوما اینکه اینایی که ویزاشون سینگل انتری هست چی میشن ؟ تا اونجایی که من یادمه چینی ها خیلیاشون دابل انتری ویزا میگرفتن ولی همچنان خیلیاشون کلیرنس میخواستن. چهارمن که حالا کلا اینا شعاره یا راسته؟

کسی سورس اطلاعاتی خوبی واسه این ماجرا سراغ نداره ؟
کسی داوطلب هست که این ماجرا رو امتحان کنه؟
کسی تابستون ایران یا کانادا نمیخواد بره ؟
...
کووووول !

...
زندگی تخمی به این میگن
میدونی چند وقته الان قالپاق هیچ ماشینی رو ندزدیدیم ؟
اه. امروز که تولد دو تا از اعضای گروه قالپاق دزدا بود دچار نوستالژی قالپاق دزدی شدم.

اونقده دلم خواست واسه ولنتاین قالپاق کادو میگرفتم ! همممممم.
...




...

You walk across the dirty sand
And offer him an ocean
Of what he's never seen

Maybe I was blind
Or I, I might have closed my eyes
Maybe I was dumb
But what I forgot to say
If you didn't know

Is never let me go

...
...
رابطه ی مستقیمی وجود داره بین تعداد کاپیتان بلک هایی که دود میکنی با عمق تهی بودنت

آروم باش.
خیلی آروم باش ...
...
دیدی بعضی وقتا از خواب میپری
اتاق تاریکه
یه هو میفهمی چه اتفاقی افتاده ؟
ولی باورت نمیشه
سعی کن هیچ وقت از خواب نپری
...
هیچوقت
نباید
به خودت بگی
" خوب، بعدش چی؟ "
چون واقعا بعدش هیچی نیست
ولی تو نباید اینو بفهمی
...
آروم باش.
آرومه آرومه آروم
خیلی آروم باش
آروم نفس بکش
آروم
میتونی هم به دیوار تکیه بدی
فکر هم میتونی بکنی
چشمات رو هم نباید ببندی
آروم به اون گوشه نگا کن
میبینی؟
هیچی نیست
فقط آروم باش.
...
رویا
چیزیست
که
حقیقت
ندارد
نقطه
ته خط
.
...




I'm perfectly fine but
I just need to lie down
...
از حضرت لیتی (ص):

از قیژقیژ صندلی چرخ دار می فهمیدیم که پیرمرده داره میاد.
می دویدیم توی لباس غواصی قدیمی. توی اون تاریکی همه جمع می شدیم نزدیک اون پاچه اش که ریش ریش شده بود و از ترس گیج گیجی می خوردیم. سراسیمه همه چیز رو با شاخکهامون تست می کردیم.
پیرمرده باز فحش میداد. لباس رو بر می داشت و ما از سوراخ پاچه اش می ریختیم پایین.
تک لنگه دمپاییش رو بر میداشت. روی صندلیش دولا می شد و می افتاد به جون ما.
من زخمی می شدم، در واقع 3 میلی متر از تنم از تهم خارج می شد.
شماها همه داشتین در می رفتین. اما من هنوز امید داشتم.
چون یک سوسک دختر مهربون داشتم که داشت گریه زاری می کرد تا شما بیاین منو نجات بدین.
شماها دلتون می سوخت چون صحنه بدیعی بود و اون هم شاخکهای طلایی منحصر به فردی داشت.
بر می گشتین تا منو نجات بدین. خررر و خر می کشیدینم طرف چاهک وسط انباری و تو دلتون فحش می دادین. پیرمرده هم فحش می داد و دمپاییش رو اینور اون ور می کوبید.
من سوسکی بودم با خلقیات خاص. توی راه لبخند می زدم و وقتی می رسیدیم به چاه، یک دوز کامل از گردهای سفید که پیرمرد قبلا ریخته بودم می خوردم و کات.

پ.ن: شایدم نمیمردم ها. مثلا با یه دوزش فقط گرم می شدم یا برای تفنن می خوردم. الان دقیق یادم نیست.
...
من هر فیلمی که می بینم نظرم در مورد خونه ای که میخوام بخرمش عوض میشه
مثلا این فیلمه که امروز دیدما، امروز تصمیم گرفتم یه خونه سنگی بدون پنجره بخرم
آخه من خیلی شبیه خانوم هویشامم
بعدش خونم چراغ هم اصلا نداره
فقط شمع دارم
مثلا 4000 تا شمع روشن می کنم
همه شونم شمعای قدیمی کج و کوله
میدونمم تو میخوای بیای خونم همه‌شمعام رو فوت کنی
منم اصلاً رات نمیدم تو خونه هیچ‌وقت
اصلاً خونه‌م no pet ه !
خونه‌هه پنجره هم نداره که از پنجره‌ش بیای تو
ولی چون جلوی تورو هیچ‌جوری نمیشه گرفت
از دودکش میای تو
مممم شایدم در زدی تا من درو باز کردم که ببینم کیه بپری تو خونه
بعدش می‌دویی شمعارو فوت می‌کنی
منم میدوم دنبالت که بگیرمت که شمعامو فوت نکنی خاموش شه
ازونورم تو راه شمعای خاموشو روشن می‌کنم
ولی این خیلی نامردیه . من چون دو تا کار دارم می‌کنم ٬ (هیچم من هنوز پیر نشدم) ٬ زود خسته میشم میافتم یه جایی همونجاها رو زمین
ولی تو بسکه گاوی دلت نمیسوزه برام که
میری همه شمعای روشنه دیگه رو هم فوت می کنی
حالا خونه تاریکه تاریکه
منم که همونجایی که از خستگی افتاده بودم هنوز افتادم، جون ندارم پا شه که
چرا شمعای منو خاموش کردی ها ؟
تو؟
همینطوری یواش یواش و کورمال کورمال، تو تاریکی داری دنبال من میگردی
منم که خب طبیعتاً کرم داره دیگه !
وقتی بوی تو رو می‌شنوم ( آخه نور که نداریم که ببینمت که) میفهمم که تو نزدیکمی
یه پامو دراز می‌کنم سر راهت
تو هم پامو نمی بینی
پرت میشی رو زمین
منم بغلمو وا می‌کنم
میافتی تو بغلم
:)
فک کن
بعدش تاریکه
بغلت می کنم
موهاتو ناز می کنم
تو گوشت لالایی می گم
میگم پیش پیش پیش پیش
پیش پیش پیش
بعد خودم خوابم میبره
میخوابم
یه عالمه آروم و طولانی
اونوقت تو ؟
منو نیگا میکنی
تو تاریکی
دستت رو میذاری رو صورتم
چشمات رو هم میبندی
بعد یواش یواش خوابت میبره
یه عالمه آروم و طولانی
هوم
:)
...
.....
يه چيزی کمه
يه چيزی که دقيقن نمی دونم چيه
اما فکر می کنم بايد خيلی گنده باشه
چون جای خاليش خيلی زياده
زياد ِ زياد
...
بگم چه آهنگی دارم گوش میکنم ؟ نمیگم که.
...
آها راستی سکوهای دم بلوکای اکباتان هم لطفا با همون زلزله نابود شن پلیز.
...
دلم میخواد زلزله بیاد همه ی اکباتان با خاک یکسان بشه. دیگه بشه اصلا تاریخ. دیگه وجود نداشته باشه. یعنی دیگه هیچی ازش نمونه ها. هیچی هیچی هیچی. اگه قراره یه ذره هم ازش بمونه اصلا زلزله نیاد چون فایده نداره، همون یه ذره بودن سخت تر از کامل بودنشه. فکرش رو بکن. اینجا هیچ جایی شبیه بازارچه و سبزی فروشی و خیابون و ساختمونای اکباتان نداره. اینجا که سهله ، تو خود ایرانم دیگه هیچ جا دیگه اکباتان نداره.
...
یکی از کارایی که من تا زنده م همیشه حسرتش رو میخورم اینه که هیچوقت نشد ما تو پارکینگای اکباتان قایم موشک بازی کنیم.
...
رفتم تو رخت خواب
خوابم نبرد . همیشه وقتی میرم تو رخت خواب وقتیه که خوابم یا وقتیه که خلم.
کورمال کورمال همه جا رو میگردم. تلفن رو پیدا میکنم. شماره‌ی اولی رو میگیرم. کسی بر نمیداره. دومی رو کی میگیرم ... شماره‌ی سوم رو میخوام بگیرم ٬ ولی ...
شماره‌ی سوم ٬ خونه‌مون رو میگیرم. مستقیم. دو تا صفر ٬ یازده ٬ نود و هشت ٬ بیست و یک ٬ چهار ٬ شیش ٬ پنج ٬ دو ٬ هفت ٬ نه ... نهِ آخر رو که میگیرم چشمام رو میبندم. میدونم کسی خونمون نیست . هیچ کس نیست . خونمون خالیه . حالیه خالی . از پنجره‌ش هم تپه‌ی برف گرفته‌ی روبروی بلوک پیداست .
به خونمون فکر میکنم. به پدرم فکر میکنم . به مادرم ٬ به تهران ٬ به تلفن ٬ به الانم ٬‌ یه کمم به فردام .
به خیلی چیزای دیگه هم فکر میکنم ٬ به خیلی کسا ٬ خیلی جاها ٬ خیلی اتفاقا . دیدی یه هو سرعت فکر کردنت میره بالا ؟ یه هو خیلی چیزا میان و میرن از جلوت هی تند و تند ؟ فکر میکنم به خیلیایی که اومدن و رفتن ٬ به خیلی وقتایی که بودم و نبودم . به خیلیایی که بدی کردم بهشون و خیلیایی که بدی کردن بهم.
به این فکر میکنم که دارم به خودم دروغ میگم ٬ به اینکه قصه‌ی زندگیم دیگه خیلی قشنگ نیست ٬ به اینکه فردا چی میشه ٬ به اینکه باز خل شدم یا واقعاً باید خیلی چیزا رو تموم کنم .
بازم به پدرم فکر میکنم. به اینکه کاش من هیچ وقت پدر نشم . به اینکه کاش هیچوقت با هیچکس تو زندگی شریک نشم . به اینکه هیچ چی ارزش هیچ چیزی رو نداره .
به چیزای بد فکر میکنم. فکرای خیلی بد. به این فکر میکنم که پارسال همین موقع ... به پیارسال همین موقع ... به خیلی وقت پیش همین موقع .. به خیلی وقت بعد همین موقع . به این فکر میکنم که یه چیزایی رو باید تموم کرد. به این فکر میکنم که چرا دیگه مثل پارسال نیست و هیچ پرنده‌ای ساعت ۵ صبح دیگه آواز نمیخونه که یه صدایی بیاد تو خونه . به این فکر میکنم که کاش میشد خوابید. کاش میشد واقعا خوابید.


2.4mg
...
برف زیاد که میاد
مزرعه مون سفید میشه
سفید صاف نرم سبک
عینهو روی ابرا
در کلبه رو که باز میکنی
باد میاد
یه باد ساکت آروم
پات رو میذاری رو ابرا
روشون راه میری
هوا هنوز تاریکه
فرقش اینه که اینجا جای پات رو برفا میمونه
رو ابرا جای پات نمیمونه
ولی
اینجا گم میشی
رو ابرا هیچ‌وقت گم نمیشی
باد میاد
یه باد ساکتِ آروم
انگاری که داره تو دلش آواز میخونه.
...

...
میشینی
چشات رو هم میبندی
یکی هم میشینه کنارت
یکی !
دستشو میندازه دور گردنت
پیشونیتو هم می‌چسبونه به لبش
موهاتو همونجوری ناز میکنه
پیشونیتو هم آروم آروم بوسای ریز کوچولو
با اون یکی دستشم دستنو میگیره و با شستش روی استخون انگشتات آروم حرکت میکنه
تو ؟
چشماتو می بندی و همه چیو براش میگی
خیلی چیزا
خیلی
...
گفت باش
یه جور خسته ی آرومی

نبودم.
...
فرض کن
میشینی
پیانو میزنی
مست میشی
همونجا رو صندلی خوابت می‌بره
خواب آبی خالی می‌بینی
خالیه خالیه خالی
...
بعضی وقتا هم اونقدر دلم براش میسوزه که حتی نمیتونم ازش بدمم بیاد
اینهمه میسوزه
می فهمی؟
عینهو تف
دیدی گاهی اوقات دلت میخواد متنفر باشی ولی نمیشه ؟
دیدی بلد نیستی ؟
...
پنجره بازه
پشت سرت
باد میاد
با بوی برف

فکرش رو بکن
سرت رو برمیگردونی که اون تپه ی جلوی بلوک خونتون تو اکباتان رو ببینی
نیست

میفمی ؟
...
شات‌گانم رو بر میدارم. شب که از نیمه گذشت میرم تو بیابون. آسمون رو نشونه میگیرم.

ولی شلیک نمیکنم.

دور ماه کلی ستاره جمع شده . بر می‌گردم.

فشنگ آخر ؟

تازه میفهمم من هیچ‌وقت فشنگی نداشتم.

خالی بودم.

همیشه !

(هر دفعه هم به همین نتیجه میرسم !)
...
آدم بعد از یه مدت به تنهایی عادت میکنه. تو تنهاییش زندگی میکنه ٬ تو تنهاییش عاشق میشه ٬ تو تنهاییش گریه میکنه ٬ تو تنهاییش بزرگ میشه ٬ یه روزم تو تنهاییش میمیره ....

طالعت دنيايي هولناك است ... و زندگيت سراسر سفر و پيكار ... بسيار عاشق خواهي شد .. و بسيار خواهي مرد ... سرنوشتت است كه تا هميشه بروي .. و در عشق بر لبه خنجر قدم زني و چون صدف تنها بماني . سرنوشتت است كه هميشه بگذري.. و مليونها بار عاشق شوي ... و باز گردي,

‌بازگردي چون پادشاهي خلع شده ....




You've never learned to read or write
There's no books upon your shelf
And your pleasure knows no limits
Your voice is like a meadowlark
But your heart is like an ocean
Mysterious and dark.

But I don't sense affection
No gratitude or love
Your loyalty is not to me
But to the stars above ...

One more cup of coffee for the road
One more cup of coffee 'fore I go.
To the valley below.
...
برف اومده
سفیده
همه‌ش
برف بدون جای پا
برف لگد نخورده
برف پاک
برف سفید
برف اومده
برف ...
...



Yeshua, Yeshua, hey bel livivi al shmay ya
Y'khanseyn li shlam ka
Qadish sha tith sha be'akh
Khed wah min kul di le he weh
Hosanna Yeshua
...
میریم بالای کوه
توی غار
منتظر وحی میشیم.
ساکت
ساکته ساکت
ساکته ساکته ساکت
.
...
You just have ONE shot, ONE moment, just one ...

...
تو از عاشق شدن میترسی
پس
چشم هات رو میبندی و با لجبازی اصرار میکنی که عاشق نیستی
ولی
وقتی چشم هات رو باز میکنی
دیگه خیلی دیر شده

خیلی.
...
خیلی وقته دلم واسه دری وری نوشتن و روزمرگی لوس تو وبلاگ نوشتن تنگ شده . حالا الان یه هویی حسش اومد بذ ببینم چی میخوام بگم ...

امروز به خودم یه نصفه نیمه آف دادم که یه کم بخوابم و استراحت کنم . در راستای اینکه اصلاً راه نداره که الان بخوام دپ بزنم و این صوبتا ٬ پس در مورد ایران و آمریکا و حال و گذشته چیزی نمیگم و به شیوه‌ی خود گول زنی مداوم ادامه میدیم . کلاً همه چیز خوبه و زندگی زیباست و اینا ٬ یه کم فشار کارا زیادی زیاد شده که اونم سعی مکنیم باهاش یه جوری راه بیایم ٬ اما بعد ٬
خب ٬ عارضم که ...
من خاک برسر بازم عاشق شدم. راسته که میگن دوای درد عاشقی فقط دوباره عاشق شدنه ها ! البته من هنوزم که هنوزه Emma رو خیلی دوست دارم . هر وقت عکسش رو نیگا میکنم بازم ته دلم میلرزه و همیشه فکر میکنم اگه منم یه Emma داشتم همون کاری رو میکردم که Craven تو لبه‌ی تاریکی کرد. هنوزم که هنوزه وقتی بهش فکر میکنم ته دلم میلرزه و چشام باباقوری میشه . خب ٬ هیچی اولین عشق آدم نمیشه دیگه چی کار میشه کرد! اونم وقتی که یه بچه مدرسه ای باشی و عاشق یه دختره‌ی ملکوتی بشی و بری فیلمش رو پیدا کنی و هفته‌ای سه بار همه‌ی ۲۴ ساعتش رو هی نیگا کنی و .... هووومممممم .
ولی ایندفعه‌ایه فرق داره . همون اولش که دیدم فهمیدم من تا آخر فیلم عاشقش میشم٬ آخه تام‌تام هم که عاشقش بود دیوونه بود. یه جور دیوونه‌ی خوبی که من خیلی باهاش احساس نزدیکی میکردم. بعد از بلو ی کیشلوفسکی ٬ میلیون دالر هتل تأثیر گذار ترین فیلمی بود که دیده‌بودم. آلبوم فیلمش و صحنه‌ی اصلی فیلمش که تام‌تام داره میدوئه که از بالای هتل بپره رو گذاشتم همین چند پست پایین تر . الان متوجه شدم که کلاً دخترایی که آدمایی که عاشقشون میشن آخر فیلم از یه بلندی میپرن و به ملکوت میپیوندن ٬ قابلیت زیادی دارن که منو خل کنن. دیگه این فیلم مای لایف ویتاوت می رو چند روز پیش دیدم که منی که موقع فیلم دیدن به زور گلوله هم احساساتی نمیشم کلی غلیان روحی شدم و حتی نزدیک بود گریه کنم (مطمئنن اگه گریه کرده باشمم اینجا نمینویسم که ! ) خیییلییی خووب بود. سارا پولی نقش یه دختر ۲۴ ساله‌ی فرانسوی رو بازی می‌کرد که سرطان داشت و یه هو دکتره بهش میگه تا ۲۰ روز دیگه میمیره و اون یه نیروی عجیبی میگیره واسه زندگی کردن و قشنگ زندگی کردن ! اون صحنه‌ای که دکتر بدون اینکه تو چشاش نگا کنه بهش گفت تومر داره و اون گفت wow ! و اون صحنه‌ای که تو رستوران نشست و یه هو شروع کرد به نوشتن لیست things to do before i die ... و اون آخر فیلم که رو تختش دراز کشیده بود و به بچه‌هاش و همسرش و زندگی آینده‌ی اونا از پشت پرده داشت نگاه میکرد ٬ و اون نوارهایی که برای هر سال تولد بچه‌هاش پر کرد و داد دکتر تا هر سال بهشون بده ... اینا منو شهید کردن ! امشبم که داریم میریم میلیون دالر بیبی ببینیم کلینت جون چی درست کرده ! میگن اینم کلی اندوهناکگینه اینا. حالا تا چه شود . تو این فیلمای اخیر ٬ فایندینگ نورلند هم محشر بود ٬ و باید به نظر من به اون بچه‌ هفت ساله‌هه اسکار بدن (هر چند به نظر من اسکار کلاً چیز مزخرفیه ٬ ولی خب فکر کنم به بچه‌هه اسکار بدن خوشحال بشه !)

در حال حاضر هم حوصله ندارم واسه این پستم و این همه اسم و اینایی که نوشتم دونه دونه لینک به آدماش و عکساش و فیلماش بدم ٬ گوگل همین بغله دیگه ... حالا شاید چند ساعت دیگه اگه دیدم سرم خالیه لینکام رو هم درست کردم.

دیگه اینکه با تشکر از فرناز ٬ داش علی و آیدا ٬ به طرز وحشتناکی خوشبو شدم :)‌ من اگه میدونستم بعضی ادکلنا جاذبه‌ی بغل پذیری آدم رو اینقدر میبرن بالا و ملت هی میان که بوت بکنن خوب زودتر آستینام رو واسه خودم بالا میزدم ! از این به بعد به گوزن و قورباغه‌م هم ادکلن مخصوص خودشون رو دارن ! گوزنه رو بگو که چه کیفی میکنه خوشبو میشه بعد اون یکی گوزنه‌م هی بغلش میکنه و بی‌ناموسی میکنن ! نمیگن خب منم دلم میخواد ... انی وی ٬ من الان بوی غلمانای (قلمان‌ بود یا غلمان) بهشت رو میدم گمونم !

دیگه اینکه یه تیر و دو نشون که میگنا ٬ همین جایزه‌ی ولنتاین من بود که مثکه خوب چیزی بود :) کلاً واسه ولنتاین همدیگه رو جایزه بدین ٬ خوبه !

دهه ٬ الان باید برم آیس اسکیتینگ ٬ داره دیر میشه . بر میگردم بقیشو اگه حال داشتم بازم مینویسم (اگه همینا رو هم پاک نکنم به گمونم البته )
...
گمم
...
دری که کوبه ندارد کسی نخواهد کوفت
در انتظار مباش
...
دیدی؟
دیدی یه چیزی, یه موقعیتی, یه کاری, یه آدمی, یه حسی, یا هرچیزه دیگه ای حالا
دیدی بعضی وقتا فک می کنی تو مشتته؟
بهش میرسی
نزدیک میشی
مال خودت میشه
دیدی؟
بعد دیدی وقتی مشتتو یهویی باز میکنی می بینی هیچی توش نیست
اینهمه وقت گول خورده بودی؟
دیدی یا نه؟
هان؟
...
نشستی و داری مثل گاو کار مکنی
غرق شدی
بعد دیدی یه هو افتخاری میخونه
معلوم هم نیست از کجا شروع میشه و تو کدوم دایرکتوری بوده که وین امپ دستش به اون رسیده ولی یه هو با اون صدای نکبتش شروع میکنه به خوندن
بعد تو میخندی میگی بابا اینم که ریده با این سنتی خوندنش
بعد دوباره داری مثل گاو کارات رو میکنی
بعد
یه هو
همون نکبت
با همون صدای مسخره ش
میبرتت دو سال عقب
میبرتت فرحزاد
درکه
جمشیدیه
همون جا ها که به جای صدای ریمون و سینائید و آلانیس باید صدای علیرضا افتخاری رو بشنوی
دیدی یه هو همه چی روشن میشه ؟
دیدی یه هو بعدش چشات گیر میکنه رو شمعای سبزی که روی میزته ؟
دیدی یه هو حواست میره به اون سی دی های نکبتی که رو میزت داره خاک میخوره ؟
دیدی همون موقع یه هو یه ایمیل میاد که مامانت توش نوشته به امید آینده ؟
دیدی یه هو ، یه هوی یه هو خیس میشی ؟
خیس خیس .
دیدی ؟
...





Wow. After I jumped, it ocurred to me. Life is perfect. Life is the best, full of magic, beauty, opportunity, and television. And surprises...lot's of surprises, yeah. And then there's the best stuff, of course. Better than anything anyone ever made up, 'cause it's real.

You take a stranger by the hand
A man who doesn't understand
His wildest dreams

You walk across the dirty sand
And offer him an ocean
Of what he's never seen

Maybe I was blind
Or I, I might have closed my eyes
Maybe I was dumb
But what I forgot to say
If you didn't know
Is never let me go

Never let me go
Never let me go
Never let me go

You run from love and don't believe
Unless it catches you by the heel
That even then, you struggle

From red I learned to cross the strand
Your footprints still there in the sand
Everything else, washed away

I may not be alone
Oh I, I may have found my home
I may have lost my way
But what I forgot to say
If you didn't know
Is never let me go

Never let me go
Never let me go

پ.ن.۱. (The Ground Beneath Her Feeth)
پ.ن.۲. (Never Let Me Go)
پ.ن.۳. (Stateless)
پ.ن.۴. (Satellite Of Love)
پ.ن.۵. (Falling At Your Feet)
پ.ن.۶. (Tom Tom's Dream)
پ.ن.۷. (The First Time)
پ.ن.۸. (Tom Tom Room)
پ.ن.۹. (Dancin' Shoes)
پ.ن.۱۰. (Satellite of Love)
پ.ن.۱۱. (Bathtup)
...
بیا
بیا بگو دیگه . بیا جلوم واستا
بگو من باید از تو بدم بیاد
بگو تو بدی
بگو کاش هیچوقت ندیده بودمت.
بگو دیگه
بعدشم برو
برو در و پشت سرت ببند
بعد تکیه بده به در
سرت رو تکیه بده به در
چشمات رو ببند
فشار بده
انگشتات رو هم مشت کن ٬ مشتت رو فشار بده
نفس بکش
یه جوری که سینه‌ت بیاد بالا
ساکت
میبینی ؟
همه جا ساکته
فقط صدای نفس کشیدنت میاد
سینه‌ت که با هر نفسی میره بالا و میاد پایین.
صدای نگاه من نمیاد ؟
نه ؟
نمیاد ؟

میدونی ؟
من به تنهایی عادت نکردم
ولی به رفتن چرا.
من دیگه دارم به رفتن عادت میکنم.
چه رفتن خودم
چه رفتن تو .
...
به چشمای بسته راحت‌تر میشه اعتماد عادت کرد ٬ یا به چشمای باز ؟
...
...
اینا حرفام نبود
هیچکدومشون
یه چیزای دیگه میخواستم بگم
خوب؟

چی میخواستم بگم ؟
خب ،
نمیگم.
...
The grave that they dug him had flowers
Gathered from the hillsides in bright summer colors,
And the brown earth bleached white at the edge of his gravestone.
He's gone.