...
نود در صد آدمایی که کلا فکر میکنن، تو حموم به روابط رمانتیکشون فکر میکنن، تو دستشویی به زندگیشون. از خودم نمیگم، آمار جمع کردم.
...
من خیلی خوشبختم که با جین جین زندگی میکنم و همدیگه رو دوست داریم. اسم بچه مون رو هم قراره بذاریم جیندونه. مهمم نیست که پسر باشه یا دختر. هر چی قسمت شد، شد. بچه جنسیتش مهم نیست. مهم اینه که بچه خود آدم نباشه و مهم تر اینکه پایه های زندگی های شکننده رو بچه ست که محکم میکنه.
...
آخه پدرت خوب ، مادرت خوب ، من دو هزار و چهارصد و هفتاد و پنج کالری رو تو روز از کجا بیارم؟ گیرم اونو آوردم کونشو از کجا بیارم؟

سخته زندگی به خدا.
...

"fuck the monkey. the fucking time is no fucking linear. it is fucking anything but fucking linear" ... or so, said The Fucking Ken, while he's drinking beer with a fucking straw out of his fucking flask, last night.


I don't know just where I'm going
But I'm gonna try for the kingdom, if I can
'Cause it makes me feel like I'm a man
When I put a spike into my vein
And I'll tell ya, things aren't quite the same
When I'm rushing on my run
And I feel just like Jesus' son
And I guess that I just don't know
And I guess that I just don't know

I have made the big decision
I'm gonna try to nullify my life
'Cause when the blood begins to flow
When it shoots up the dropper's neck
When I'm closing in on death
And you can't help me not, you guys
And all you sweet girls with all your sweet silly talk
You can all go take a walk
And I guess that I just don't know
And I guess that I just don't know

I wish that I was born a thousand years ago
I wish that I'd sail the darkened seas
On a great big clipper ship
Going from this land here to that
In a sailor's suit and cap
Away from the big city
Where a man can not be free
Of all of the evils of this town
And of himself, and those around
Oh, and I guess that I just don't know
Oh, and I guess that I just don't know
...


...
پ.ن. ۱۱: راستی گفتم که زمستون میریم با هم برف بازی ؟ بعد یه آدم برفی درست میکنیم ؟ بعد تو عاشق اون آدم برفی میشی منو ول میکنی میری پیش اون ؟ بعد صبح میشه ٬ خورشید در ماید آدم برفیت آب میشه ٬ گریه میکنی ٬ چشات پف میکنه . چشماش رو برمیداری میری گوشه‌ی دیوار میشینی چشماش رو میذاری جلوت نیگاش میکنی ٬ سردت میشه دستت رو میزنی زیر بغلت ٬ نیگاش میکنی میری یه جای دور ٬ چشمات یه کم کوچیک میشه ٬ میری یه جای ساکت و خیلی دور . بعد من میام بیرون ٬ با دو فنجون قهوه‌ی داغ . میشینم کنارت ٬ قهوه رو میدم بهت ٬ بعد یه جور قشنگی نیگا میکنی منو ٬ هیچی نمیگی ٬ آروم فنجون رو از دستم میگیری ٬ بعد دو دستت رو میچشبونی دورش ٬ یه ذره ازش میخوری ٬ یه کم گرم میشی ٬ دوباره منو یه کوچولو نیگا میکنی ٬ از اونا که چشات کوچولو شده ولی داره برق میزنه ... هیچی نمیگیم ٬ کنار هم میشینیم و قهوه‌مون رو آروم آروم میخوریم و به چشمای آدم برفیه که با هم ساختیم نیگا میکنیم .


...
....
برف زیاد که میاد
مزرعه مون سفید میشه
سفید صاف نرم سبک
عینهو روی ابرا
در کلبه رو که باز میکنی
باد میاد
یه باد ساکت آروم
پات رو میذاری رو ابرا
روشون راه میری
هوا هنوز تاریکه
فرقش اینه که اینجا جای پات رو برفا میمونه
رو ابرا جای پات نمیمونه
ولی
اینجا گم میشی
رو ابرا هیچ‌وقت گم نمیشی
باد میاد
یه باد ساکتِ آروم
انگاری که داره تو دلش آواز میخونه
...
کودکی میمیرد
مردی زاده میشود
مردی میمیرد
کودکی در آینه میشکند.

پ.ن. امروز، عنکبوتی را کشتم که دور جنازه ی دختری تار تنیده بود. عنکبوت، آرام مرد.
...




از اینا که یه هو نمیدونی از کجا یه تصویری بهت ظاهر میشه و میچسبه جلوی چشمت و کنار نمیره.
که خیلی هم تصویر شفاف و روشن و واقعی ایه
که دیگه هیچی دیگه رو نتونی ببینی و هیچ جا از دستش نتونی فرار کنی و هیچجوری نتونی خودتو گول بزنی
که تا خوابت ببره هی همون تصویره رو ببینی و وقتی بیدار میشی هم همونو
که غذابت بده و شکنجه بده و خل شدن و دیوونه شدن و دیوار گاز زدنم فایده ای نکنه.
که خیلی دردناک باشه

که با همه ی اینا نتونی ولش کنی. چون ممکنه از همه زندگی همین تصویر واست مونده باشه.
تصویرا مهمن.
خیلی مهمن. حتی اگه از آینده ای اومده باشن که شاید هیچ وقت نیاد و نرسه.


...


No, this is not a love story, but it is a story about love.
About those who give in into it, and the price they pay. And those who run away from it, because they are afraid, or because they do no believe they're worthy of it.

She ran away ... he gave in ...


...
قبلا یه بار نوشته بودم که یکی از سرگرمی های من ولگردی تو سایت 43things.com هست.

جدید ترین آبسشن من الان سایت todolistblog.com شده که توش مردم تودو لیست هاشون رو میفرستن و طرف میذاره. جدیدا هم کتاب کرده نویسنده وبلاگش رو و کلی سر و صدا کرده. خوبی دیگه ش هم اینه که عکس تودو لیست ها رو هم میذاره و با دست خط خود آدماست و گاهی تیپوگرافی این تودو لیستا از خود مواردی که توش لیست کردن جالب تره.

خلاصه کردن زندگی آدما و مرور کردن اون برای بعضیا یکی از بهترین سرگرمیاست .. واسه بعضیای دیگه هم یکی از راحت ترین راه ها واسه رسیدن به پوچی.