...
من میگم برو به جهنم ٬ دیگه هم بر نگرد ٬ درم پشت سرت ببند. تو هم میری. منم آروم میخندم .
حالا تو رفتی به جهنم ٬ درم بسته‌ست ٬ منم نشسته‌م و دارم آروم میخندم.

برو به جهنم.
...
تا حالا گوسفند رو وقتی که میکشن و سرش رو میبرن دیدی؟ اونجایی که یه هو شروع میکنه به دست و پا زدن ٬ محکم ... خیلی محکم ... اونجایی که خون گردنش داره میره و اون داره دست و پا میزنه ٬‌تند و تند و تند. من همیشه اون موقع بی اراده زل میزنم به دست و پا زدنش ٬ انگار که همه چی بکگراند بشه و یه موجودی رو ببینی که داره دست و پا میزنه تا جونش (که اتفاقاً خیلی هم قرمزه و رنگ خونه) از تنش (همون گردن بریده‌ش) بره بیرون .

ولی ٬ بعد یه مدت که خونش رفت ٬ هنوز یه کم جون تو تنش مونده ... وقتی که آب میگیرن روش که خونش رو بشورن ٬ اون لحظه‌ی اولی که آب سرد رو روش میریزن ٬ یه تکون کوچیک دیگه دوباره میخوره ... یه جوری که انگار میلرزه .. یه جور لرزیدن ناگهانی که انگار میفهمه همه چیز تموم شده. میفهمه دیگه مرده. دیگه نیست.میفهمه دیگه دست و پا زدناش هم حتی تموم شده . میفهمه این آب سرد یعنی یاداوری همه‌ی اون دست و پا زدنا و جون کندنا . میلرزه .. تن بدون جونش میلرزه ٬ یه کوچولو.

خواستم بگم که گوسفنده رو درک میکنم.
...
آدمایی که ارزش دوست داشته شدن رو نمیفهمن.
آدمایی که همچین آدمایی رو دوست دارن.
آدمایی که آدم نیستن ...
...
اینجا مرحوم نشده. فقط فوروارد شده به اون زمانی که من مرحوم شده بودم. فهمیدنش خیلی سخته؟
...
از دقیقه‌ی ۲:۲۰ شروع میشه. تا اون موقع سرت پایین بوده و چشمات رو بسته بودی. حالا یواش یواش سرت رو میاری بالا .. بالا .. بالاتر. چشمات هم کم‌کم باز شده. حالا یه جای دور رو نگاه میکنی .. یه جای خیلی دور .. یه جایی که فقط چشمای تو میتونه ببینتش. آروم و عمیق و محو و خسته ...
...
سه تا عکس هستن که توش چشم هست ٬ یعنی نگاه هست. که من هر وقت نگاهشون میکنم همه چی یادم میره. میخ میشم. فلج میشم. آهنگ عکساشم پیدا کردم. منو فلج میکنن. غرق میکنن. نگاهشون عمق داره ٬ خیلی عمق داره . یه جور زیاد بدی میکشونه میبره ته ٬ یه جای خیلی عمیق و دور. مثل یه چسب محکم نگهم میداره. سه تا عکس. هر سه شون هم آشنان. من میشناسمشون. سه نفر. سه تا عکس. یک ٬ دو ٬ سه.
...
از
3:55
تا
5:25

ازونجا که میگه شکن شکن
شکن
شکن شکن شکن
شکن
شکن
شکن شکن
شکن
ش
ک
ن
.
...
با این همه آدمی که دورتن
اما دورت بودنشون واقعی نیست
دوست هم دارن
خودشون هم واقعین
دروغم نمیگن
پس چرا دورت بودنشون واقعی نیست؟
شاید چون تو واقعی نیستی
آره؟
واقعی نیستم؟
دیگه نیستم.
...
از خودمم خیلی بدم میاد
...
هیچکسم نمیخواد بره به جهنم.
خودم میرم به جهنم
اصلا به درک
...
از دخترا بدم میاد.
از دوست داشتن بدم میاد.
از خوب بودن بدم میاد.
...
سرم یه جور بدی درد میکنه که میترسونتم.
...
یا مثلا یه بلندی شبیه یه صخره که تهش یه خط باریک رودخونه دیده میشه که بری بالاش واستی تهش رو نگاه کنی ببینی یکی داره همینجوری سقوط میکنه و صورتش رو رو به آسمون نگه داشته و چشماش رو بسته و تو هی نگاش کنی و با خودت فکر کنی چقد شبیه منه . خوش به حالش.
...
دلم میخواد اینجا رو بکشم. آتیش بزنم و بسوزونم یا مثلا یه کاری کنم خون قرمز از تو رگاش بیاد بیرون و بشینم نگاش کنم ولی بازم نمیتونم.
نمتونم؟
چرا نمیتونم؟
بدم میاد که هیچی از تو دل من بیرون نمیره .
...
اصلنم دلم نمیخواد دیگه سعی کنم که گریه نکنم.
...
یه جور آروم و خسته و تموم شده ای زخمی.
...
زخمیِ خیلی زخمی.
...
یه گاو همیشه زخمی
...
یه حسی هست که گم شده.

یه حسی با صدای باد

با فقط صدای باد

یه حسی با چشمای بسته

یه حسی وقتی که به یه تکه صخره گیر کردی

یه حسی وقتی که معلقی

یه حسی که تمامت رو میگیره

یه حسی که رنگش رو فقط با چشمای بسته میشه دید

یه حسی هست که جاش خالیه.
...
هنوزم باید برای اینکه برسی رها کنی؟
...
دارم به اونجایی که قصه تموم میشه فکر میکنم.
...
مثلا من دارم رانندگی میکنم تو جاده
یکی کنار جاده دستش رو بالا گرفته که یعنی مثلا مستقیم
منم نمیدونم چرا یه هو ترمز میکنم
میاد جلو میگه کجا میری؟
من میگم تو کجا میخوای بری؟
اون میگه من ... نمیدونم.
منم میگم خوبه ، منم نمیدونم
یه کم همدیگه رو نگاه میکنیم مثل دو تیکه مجسمه که تو چشمای هم دنبال یه چیزی میگردن
بعد من میگم سوار شو
سوار میشه
جاده شم بیابونیه.
نه دشت ، نه کوه نه. جاده لخته.

اینجوری قصه مون شروع میشه.
...
کسی هست که Google AdSense for Search داشته باشه و مایل باشه که رو صفحه ی اول سایت no-words.com سرچ باکسش رو بذاره؟ چیزی که الان اونجا خیلی کم داره امکان سرچه که بهترین گزینه هم براش گوگله تا هر چیه دیگه (چون گشادی نمیذاره من کار دیگه ای بکنم). خلاصه اگه کسی هست که امکاناتش رو داره و میتونه کمک کنه ایمیل بده. ممنون میشم. (meysamina@yahoo.com)
...
...
این تیکه دیالوگش واسه من مثل مسواک زدن هر روز صبح میمونه ، وقتی که هر روز درست وقتی میخوای دهنت رو بشوری و صورتت رو آب بزنی نگاهت تو آینه قفل میشه و یه چند ثانیه .... فکرشو میکنی.

: We've met before, haven't we?
- I don't think so. Where was it you think we met?
: At your house. Don't you remember?
- No. No, I don't. Are you sure?
: Of course. As a matter of fact, I'm there right now.
- What do you mean? You're where right now?
: At your house.
- That's absurd.
: Call me. Dial your number. Go ahead ...
...

never opened myself this way
life is ours, we live it our way
all these words I don't just say
and nothing else matters .
...
آره خوشم میاد تو خونه ی شیشه ای خودم زندگی کنم و به همه ی دنیا هم سنگ پرت کنم. من هنوزم دیوونم. پدرم هم دیوونه ست. مادرم هم خله . برادرام هم کسخلن. با هر کسی هم که دوست شدم نامتعارف بوده ! شما هم بیزحمت فاصله ی خودتون رو حفظ کنید اگه خیلی نگران آسیب دیدن خودتون هستین. حالم هم از هرچی آدم محافظه کار و احمق و نفهمه به هم میخوره.
...
بعضی وقتا هم باید یه گوشه کنار دیوار بشینی و عزیزترین آدمای زندگیت رو نگاه کنی که دونه دونه از زندگیت خارج میشن ٬ از اون دایره‌ی تنگ و دوست داشتنی‌ای که هر کسی رو توش راه نمیدادی . حتی فرصت و جرأت نمیکنی با یه لبخند سرد بدرقه‌شون کنی ... میشه گفت خداحافظی بدون در آغوش گرفتن مثلا ! از اینا که آدم تو فرودگاه مهرآباد مثلا خجالت میکشه کسی رو که داره باهاش خدافظی میکنه بغل کنه.
...
من یکی دو هفته دیگه میام ویرجینیا ، مریلند (بالتیمور) ، واشینگتن دی‌سی ، فیلادلفیا ، و احتمالا نیویورک و نیوجرسی و نیاگارا٬ و چون قراره درایو کنم (یعنی با ماشین میام) از هرگونه همسفر ٬ یا راهنما یا هر موجور زنده‌ (آشنا/غریبه) که بشه دیدش تو این شهرا و اون دور و برا استقبال میشه. دارم برنامه‌ریزی میکنم اگه کسی پیشنهادی داره بگه (ایمیل: me@divooneh.com ).
مرسی :)
...



یه روز
بعد از اینکه کنار شومینه صبحونه مونو خوردیم
تصمیم میگیریم که بریم شهر
که همه اون چیزایی را که لازم داریم بخریم
لباس می پوشیم
کفش میپوشیم
من میگم چکمه هاتو بپوش, تو از پنجره بیرونو نیگا می کنی می بینی برف نمیاد, میگی نه پامو اذیت می کنه برفم که نمیاد, همین خوبه
میریم شهر
یه عالمه‌ی زیاد همه چیزارو می خریم
بهشون میگیم که برامون بفرستن, آدرس مزرعه مون را هم میدیم, آخه ما که هنوز ماشین نداریم که بتونیم خودمون همه‌ی این یه عالمه چیزو باهاش بیاریم خونه که
بعد خریدمون که تموم شد برمیگردیم طرف مزرعه مون, همونجوری پیاده
وسط راه برف می گیره
یه برف سنگین, ازونا که سریع میشینه رو زمین
هی برف میره تو کفش تو
پاهات سردش میشه , یخ, خیلی
من اولش حواسم نیست, هی می بینم تو ازم عقب میافتی, هی میگم تندتر بیا دیگه, تند بیا که زود برسیم خونه, که بریم گرم شیم
ولی تو پاهات دیگه حس نداره, نمیتونی راه بیای خوب
من یهویی یادم میافته که تو دیگه چکمه پات نیست
میگم چرا هیچی نمیگی کره خر
بعد کولت می کنم
به زور هااا
آخه تو نمیخوای من این همه راه تورو کولت کنم, فکر می‌کنی اینجوری خیلی مثلاً طفلکی میشم و اینا. ولی من که حرف گوش نمیدم که !
میگم حرف نزن بوست می کنم وگرنه ها !!
:) خوب تو هم حرف نمی زنی
من الآن تورو کول کردم
بعد تندتند میریم سمت مزرعه, سمت خونه
بعد تو با خودت فکر میکنی سنگینم؟ سنگین که نیستم که, چرا هن هن می کنه این پس که :)
بعد کلاهمو اینجوری یواشکی میزنی بالا, گوشمو بوس می کنی, بعد میگی ببخشیــــــــــــــــــــــــــــــد !
منم اخم میکنم میگم مگه نگفتم حرف نزن بهت کره خر؟
میرسیم خونه
تو رو میذارم رو پشتی کنار شومینه
کفشاتو در میارم ٬ تو یه هو میگی آخ ! بعد من اونجوری نیگات می کنم و بعد یواش تر در میارمشون
پاهاتوو نیگااا :)
داره انگاری کبود میشه اصلا
بعد من میگم ازین به بعد حرف گوش می کنی؟
میگی اوهوممم.
میگم اوهوم نه ٬‌بــــله !
میگی بــله :)
میرم لباس خشک میارم برات ٬ لباساتو عوض می کنی ٬ منم واستادم همون کنار.
تو میگی نیگام نکن دیگه .
میگم مگه نگفتم حرف نزن؟ زود عوض کن لباستو تا سرما نخوردی .
پشتتو می کنی که خجالت نکشی :)
میگم ازین مسخره بازیا نداشتیما !
روتو می کنی بهم ٬ زمینو نیگا می کنی که خجالت نکشی .
میگم ازین مسخره بازیا هم همینطور !
:)
سرتو میگیری بالا تو چشام نیگا می کنی و همونجوری بلیزتو از سرت میکشی پایین.
میگم حالا شد و میخندم.
من نه ها ٬ چشمام میخنده :)
میرم لباسمو عوض می کنم و زودی میام
میگی دهه ! مگه من نگفته بودم ازین چیزا خوشم نمیاد؟ برای چی واسه منم ریختی؟
بغلت می کنم
از پشت
« به بچه‌ی خوب یه بار میگن حرف نزن ٬ اونم حرف نمی زنه . بچه خوبی باش ... »
پاهامونو دراز می کنیم رو به شومینه
من از پشت بغلت می کنم
تو هم به نوک شست من نگاه میکنی که پات رو ناز میکنه
بعد کم‌کم چشماتو میبندی و سعی میکنی بغل منو که هی تنگتر میشه بیشتر حس کنی
من
همونجوری که یواش یواش از لیوانه یه قلپ میخورم تو گوشت قصه میگم
قصه‌ی گل سرخ
قصه‌ی مترسک تنها
قصه‌ی کلاغ پیر
آسمون نیلی
قصه‌ی گل کاغذی
قصه‌ی کرگدن عاشق
با هزارتا قصه‌ی دیگه
چشات که گرم میشه
بر میگردی
فکر کنم الان نه خوابی نه بیدار
شایدم هم خوابی هم بیدار
گیلاست از دستت میفته
با کف دوتا دستات صورت منو میگیری تو دستت و نگاش میکنی
من چشمام رو میبندم
کنار گردنم گرم میشه
یه گرمی خوب
یه گرمی آشنا
گیلاس منم ریخت
:)
کف کلبه مون مسته حالا

همین.
...



نـماز شام غريبان چو گريه آغازم
بـه مويه‌هاي غريبانـه قصـه پردازم
بـه ياد يار و ديار آن چنان بـگريم زار
کـه از جهان ره و رسم سـفر براندازم
مـن از ديار حبيبم نـه از بـلاد غريب
مـهيمـنا بـه رفيقان خود رسان بازم
خداي را مددي اي رفيق ره تا مـن
بـه کوي ميکده ديگر عـلـم برافرازم ...
...
دلم نمیخواد عروسی کنه
دلم نمیخواد
نمیخواد
نمیخواد
نمیخواد.

مگه زوره؟ خوشبخت میشه که میشه. خیلی وقته ندیدمش که ندیدم. خواهرم نیست که نیست جای خواهرم که هست. تنها کسیه که همه قشنگی کودکی‌م رو باهاش شریکم. نمیخوام عروسی کنه. اونم وقتی که من نیستم. دوسش دارم ٬ واسش میترسم ٬ چمیدونم اصلاً چیچی. هرکی ندونه من میدونم چقد ذهنش قشنگه ٬ هر کی ندونه من میدونم دنیاش چقد لطیفه ٬ هر کی ندونه من میدونم هر کسی حق نداره بهش دست بزنه . نمیخوام عروسی کنه خب ... نِه می خوام.
...
koritsaki mo?
...





Old man look at my life,
Twenty four
and there's so much more
Live alone in a paradise
That makes me think of two.

Love lost, such a cost,
Give me things
that don't get lost.
Like a coin that won't get tossed
Rolling home to you.

Old man take a look at my life
I'm a lot like you
I need someone to love me
the whole day through
Ah, one look in my eyes
and you can tell that's true.

Lullabies, look in your eyes,
Run around the same old town.
Doesn't mean that much to me
To mean that much to you.

I've been first and last
Look at how the time goes past.
But I'm all alone at last.
Rolling home to you ...
...
Trois allumettes une a une allumees dans la nuit;
La premiere pour voir ton visage tout entier,
La seconde pour voir tes yeux,
La derniere pour voir ta bouche;
Et l'obscurite tout entiere,
Pour me rappeler tout cela,
En te serrant dans mes bras.

" Jaques Prevert "

پ.ن: سه چوب کبریت.
...
.........
هر نفسي كه مي رود
رفته است ،
و چون بر مي ايد
ديگر اني نيست كه رفته است !
همچون تو .
...
صدای پیانو
صدای پیانو
صدای پیانو
صدای پیانوت
صدای پیانو
صدای پیانو
صدای پیانوش
صدای پیانو
صدای پیانو
صدای پیانو
.
.
.
...
to be honest, I need some blood ... yeah .. right ... I'm sick .. so now honey ... gimme' some pure blood ... please ?
...
آدمایی که دروغاشون رو نمیگن.
...
تهران داره باد میاد
از این بادا که آدم کوچولوها رو با خودش میبره آسمون
که باید محکم یه جایی رو بچسبی که پرواز نکنی که یه وقت گم نشی
از این بادا که بارون تند با خودش میاره
که بارونش میکوبونه تو صورت آدم
آدم خوشش میاد که بره بیرون خیس شه خیلی بیاد
از اینا که تهران خوشگل میشه
تهران باد میاد
باد ساکت
باد تند
باد میاد
هووو
هووووووو
هووووووووووو
...

...




I wake up to see you Standing in the morning light.
I reach out to touch you,
But all that I get Is a memory, and yet, I feel you are near
But my vision's not clear.

Yet I have your image always in view,
I'm forever thinking of you.
I feel you watching me Quietly in the morning light.
I try to find some peace of mind
In knowing you're where You don't have a care.
I take comfort that You no longer have

To keep living in a world full of pain,
But I ache to see you again.
On rainy days I sit and think of our lost years,
The times we spent apart just fill my eyes with tears,
But fields of wild flowers and yellow butterflies
Remind me of you and make me smile.

I walk in to your room And stand there in the morning light.
I cherish the memories:
Your robe on a hook,
The pictures you took.
I can smell your perfume
On the clothes in your room.

Everything I see makes your loss hard to bear,
I see you everywhere.
I live now in a still world Listening in the morning light.
I strain to hear a familiar voice
But all that I hear Is the sound of my tears.
Then from a far place
Comes the slightest trace
Of your voice saying, "I'm all right, you see,
and I always will be."

...
صدای پیانو
وقتی که مستی و خواب
خواب عجیبی بود
دایره دایره بود
تو هر دایره یه خواب
وسطشم بیداری بود
داشتم اعتراف میکردم
وسطش خوابم برد
بقیه ش رو هم نفهمیدم
...
شاید اینجا عوض بشه
یعنی دیگه اینی که هست نباشه
یه چیز دیگه باشه
یعنیش رو هم خیلی مهم نیست هر کسی بفهمه
خودم میفهمم
دارم با خودم کلنجار میرم
عوض شیم ها؟
شاید اینکه آدم عوض شه بهتر باشه تا اینکه بره به جهنم
شاید یه کم پر رو شدم اصلا دوباره
مثلا بشینیم به جای قصه گفتن حرف بزنیم
بلند بلند
لخت لخت
شاید اینجوری بزرگ شدیم
یه مشکلی هست فقط
من لخت دوست دارم. بزرگ شدن رو نه.
...
همه چی فیکه
دروغه
...
بهش میگم زندگی مشترکتون چطوره
میخنده
میگه مریضم
تب دارم
فکر کنم زندگی مشترکشون خوبه پس
مبارکه
...
من میگم برو گم شو
ولی نرو
خب ؟
یعنی برو
برگرد ولی
یا نمیدونم
مثلاً نشنو که چی گفتم
چمیدونم
ولی من میگم برو گم شو
اصلا برو به جهنم
...
once upon a time ...
...

...
حتی فکرشم وحشتناکه.
ضد حال یعنی اینکه بری بهشت ٬ اشتباهی بندازنت قسمت non-smoking ! اووووففف .... من همیشه گفتم این سیستم بهشت و جهنم و خلقت یه باگی داره ها ... همون بریم به جهنم به نظرم ... حالا اگه کسی نمیاد خب عیبی نداره ٬ تنهایی .
...
خب من همیشه از کارای یه هویی خوشم میومده
البته منظورم این نیست که یه هویی تصمیم گرفتم برم ایران تابستونا
ولی خب
من همیشه از کارای یه هویی خوشم میومده
به خصوص که هنوز تابستون نشده.
...
خب
میگفتم
چی میگفتم؟
آها
میگفتم بریم به جهنم
هیجانش زیاده مثکه :)

پ.ن. میو.
...
ببینم شوهر کردن مد شده یه هو؟
...
تولد وبلاگم هم مبارک !

تولد اون یکی وبلاگم هم تقریبا مبارک !
...

Strangers passing in the street
By chance two separate glances meet

And I am
you
and what I see
is me

And do I take you by the hand
And lead you through the land
And help me understand
The best I can

And no one calls us to move on
And no one forces down our eyes
No one speaks and no one tries
No one flies around the sun
...
دنیا میتونه قشنگ باشه
دنیا میتونه آروم باشه
من و تو میتونیم موازی نباشیم، میتونیم زاویه داشته باشیم نسبت به هم، نه اونقدر زیاد که اگه تکیه بدیم به هم لیز بخوریم روی زمین، یه زاویه ی مناسب، که اگه تکیه دادیم همیشه سرپا بمونیم، همونجوری تو بغل هم، همونجوری که به هم تکیه دادیم
اونجوری که باشه حتی میتونیم دوتاییمون با هم خسته بشیم، میتونیم دوتاییمون با هم خل بشیم، با هم عصبانی بشیم، با هم یه دفعه قهر کنیم، با هم بزنیم تو گوش هم، با هم گاز بگیریم، با هم نگاه کنیم، تو چشمای هم
همه میتونن واقعی باشن، که من هرموقع نگاهشون می کنم حجمشون را حس کنم
من میتونم واقعی نباشم، که هرقدر که دلم بخواد به ادما نزدیک بشم، تا بوی تنشونو از پشت بوی عطرشون بو بکشم، که بشناسم، این مال منه هنوز یا نه
ما میتونیم زندگی خودمونو بکنیم، سطح زندگیمون هم لیز باشه، از کنار هم سر بخوریم، تو لیزتر باشی، من بیشتر سر بخورم روت، خیلی دور برم، اونقدر که تو هیچوقت نرسی و نبینی و نفهمی و یادت بره که منم
که من منم
خیلی چیزا میتونه باشه
خیلی چیزا نمیتونه باشه
حتی تو بغل منم شاید دنیا آروم نبود
از کجا معلوم؟
...


And I am
you



and what I see
is me

...
دیدم
دیده بودم
میبینم
میدیدم
میدیده بودم
دیده ام

دیگر

نمیبینم

:)
...
این یه چیز دیگه ست
...
این فاصله نیست.
...
فاصله رو میبینی :)
...
زندگي همه اون چيزاييه که وقتي عاشق مي شي فکر مي کني اصلامهم نيستن...

واقعا؟
...
هنوزم که هنوزه هیچی به اندازه‌ی One ، Enter Sandman ، I Disappearو ، Sad but True آرامش نمیده ، وقتی که به شدت داغی ٬ چشماتو میبندی و بیش از همیشه به آرامش احتیاج داری و فقط خودت میتونی خودت رو آروم کنی ... هنوزم که هنوزه هیچی ناثینگ اِلس مَتِرز نمیشه.




I can't remember anything
Can't tell if this is true or dream
Deep down inside I feel the scream
This terrible silence stops at me

Now that the war is through with me
I'm waking up, I cannot see
That there is not much left of me
Nothing is real but pain now

Hold my breath as I wish for death
Oh please, God, wake me


Back in the womb it's much
too real
It pumps life that I must feel
But can't look forward to reveal
Look to the time when I'll live

Fed through the tube that sticks in me
Just like a wartime novelty
Tied to machines that make me be
Cut this life off from me

Hold my breath as I wish for death
Oh please, God, wake me

Now the world is gone, I'm just one
Oh God, help me
Hold my breath as I wish for death
Oh please, God, help me

Darkness imprisoning me
All that I see
Absolute horror
I cannot live
I cannot die
Trapped in myself
Body my holding cell

Landmine has taken my sight
Taken my speech
Taken my hearing
Taken my arms
Taken my legs
Taken my soul
Left me with life in hell
...
بعضی وقتا
آدم دلش میخواد
وقتی که بغض کرده
وقتی که تلخه
به یکی بگه که
نه
یعنی نیگاش کنه و بهش بگه
داغونم.
بعد بره تو بغلش
اونم بفهمه که یه داغون رو بغل کرده


هوووومم


آدم
دلش یه چیزی رو میخواد
بهش فکر میکنه
میبینتش
ولی تو فکرش
عینهو تو کارتونا که یه تیکه ابر از کله‌ش میاد بیرون توش یه نقاشی کشیده میشه
بعد آدم نیگاش میکنه
ولی دستش بهش نمیرسه
چون ابره
واقعی نیست
ولی دلش واقعی میخواد
یعنی واقعا میخواد
...
حتی آهنگامون رو هم فراموش میکنیم ...

...
ما؟
دوریم
همدیگه رو دوست داریم
به هم دروغ میگیم
شبیه همیم
همدیگه رو دوست داریم
زندگی خودمونو میکنیم
بازم همدیگه رو دوست داریم
هیچ‌وقتم به هم نمیرسیم
ولی همیشه همدیگه رو دوست داریم
درست مثل یه چیزی که تو یه سفر دور گم میکنی و میدونی دیگه هیچ‌وقت پیداش نمیکنی ولی خیلی دوسش داری.
ما؟
دوریم
دور شدیم
حتی اگه یه روز با هم بریم پاریس
بازم دوریم
پاریسم خیلی گنده‌ست میدونی؟ توش چیزی رو که گم کردی پیدا نمیکنی
هر چند
هنوز همدیگه رو دوست داریم.
میگما ...
بریم به جهنم چطوره؟
...
مست مستم قصه دارم ...
...
وشنوسکا درست میکنم
چون دوسش دارم
خیلی
هنوز.
...
جلوش وایمیستم
سرمو میذارم رو شونه ش
با دو تا دستم هم دور کمرشو آروم
با یه نصفه دستش دور کمرم
دماغشو می کنه لای موهام
میگم آرومی؟
میگه آره
از دروغکی
...
قلیون پارتی ...

...
There is a secret spot, which is mine, and I know how to treat ....

...
اصلاً به جهنم. برین به جهنم . همتون.
...
هری مریض شده هر چقدر تکیلا میخوره مست نمیشه.
استیو عقیده داره هری باید به جای تکیلا غذای وِجِتِری‌اَن بخره.
الیزابت از شیکاگو برگشته و قراره به همه ودکای مجانی بده.
من هنوز دارم فکر میکنم جیمی جان بخورم یا تخم مرغ بندازم.
رضا داره درسش رو میخونه و بالاخره یه روزی عاقبت بخیر میشه.
منم به مرغایی فکر می‌کنم که یه روز عمر کردن و تو اون یه روز تخم گذاشتن و بعد هم مردن.
به ریشه‌های دود قلیونم که نگاه میکنم یاد خواب پریشبم میفتم که توش سرطان داشتم. آخه هری میگه خیلی مهمه آدم تو خاکی دفن شه که به اون تعلق داره. این آخرین حرفی بود که از هری یادم میاد وقتی که مست بود.

پ.ن. پنی‌هایی که جمع کرده بودم رو امروز تو کاندومای مصرف شده چیدم و انداختم تو سطل آشغالی کنار دانشگاه ٬ همونی که هیچ‌وقت سیگار توش خاموش نمیکنم.
...
..........

داشت از ترس هاش خرج می کرد و بطری رو می رفت بالا
خانوم کلاغ رو می گم
با اون جوش ها و خنده های بلوغش
دوست من عصبانیه
دوست من کنار من ایستاده و می خواد منو بکنه .
منو به دنبال تناقض های کوچیکم ذره بین بینی می کنه
بهش می گم چرا کمی فاصله نمی گیری
تا تمام وجودم بیاد تو قاب چشمات
پارادوکس ازین گنده تر
می خوام بهش بگم چراغ قوه بیاره تا ببرمش دم غار علی بابا
تمام طلا های آنتاچبل وجودم رو بهش نشون بدم .
بعدشم طبقه پایین تو تاریک خونه
اونجا که دروغ های بزرگ و کوچیکم صف کشیدن واسه بلیط سینما.
دو تا کتاب دست خانوم کلاغ بود مربوط به فیلم نامه نویسی
موضوع خوبی بود واسه شروع بحث
از جوش حدئقل بهتر بود
هان؟
شایدم به خاطر همین بحثی صورت نگرفت.
دوستم به من نگاه می کنه.
من به دوستم .
حانوم کلاغ میگه :خدا نمی تونه آدم ها رو نجات بده . اگه می تونست تو این جامعه آماری چند میلیون ساله
یک کوفت معنی داری دیده می شد . پس خودتون به فکر خودتون باشین.
من و دوستم پخی میزنیم زیر خنده و می گیم : غار غار ...غار غار
بعد من به زور دست دوستام می گیرم ، می برمشون سرسره بازی
تا بهشون بفهمونم که نیوتن چه آدم گاگولی بودی .
خانوم کلاغ از غرورش خرج می کنه و بطری رو میذاره کنار و به حرف های من گوش می ده.
مثل یه کلاغ شیفته یا شفته یا همین دیگه
ولی خوشبختی اینه که در این موارد من نه حرفی واسه گفتن دارم نه حوصله ای واسه شماره نوشتن .
کلاغ خانوم گفت :
من و دوستام ازین 16 ساله ها هستیم که سر 20 سالگی شوهرمون میدن.
بعدشم میگیم کون لقمون یا شون یا تون.
من و دوستم هم داشتیم خودمون رو با خدا نجات می دادیم که یهو مامورا رسیدن و ما بیخیال شدیم .
در نهایت هم کلاغه در حالی که داشت از بال و پرش خرج می کرد ، به خونش نرسید.
...
Never sleep, never die ...

...
اینجا کجاست؟
...
معامله نکنید
بزرگ نشید
برید کوه
به صدای باد گوش کنید
بارون رو مزه مزه کنید
ببخشید
لخت شید
زیاد راه برید
تخیل کنید
بغل شید
فکر کنید
به فکرتون اعتماد نکنید
جستجو کنید
شب‌ها که از خواب میپرید بلند شید و بشینید و سعی کنید تاریکی رو بشناسید
آدما رو تو چشمشون نگاه کنید
لحظه‌ها رو درک کنید
آدما رو دوست داشته باشید
بگذرید
تشنگی بکشید
سکوت رو بشنوید
تنهایی بکشید
پدر سوخته باشید
باشد که رستگار شوید.
...
- از اونجا که من خیلی نجیب و چشم و گوش بسته هستم میشه خواهرای گرامی یه کمکی به من بکنن؟ برای خریدن اسپرت برا (sport bra) آدم به چه چیزایی باید دقت کنه که بعداً لنگه دمپایی نخوره تو سرش؟ از کجا و چه مارکی و چه مدلی و این جور سؤالا رو هم اگه وارده خودتون کامنت بذارین دیگه. اجرتون با امام زمان.

- اینجا رو اگه ندیدین برین ببینین. عکس میدین عکستون رو واستون ۱۰ تا ۴۰ سال پیر میکنه (نسبتا هم خوب کار میکنه). حتی میتونه تبدیل به دختر یا پسر بکنه (که خوب طبیعتا این فیچرش ریده!). کلاً جالبه ٬‌ اگه چند تا خواستگار یا دختر زیر سر دارین میتونین چک کنین ببینین ۴۰ سال دیگه هر کدوم رو احتمالاً چجوری دوست خواهید داشت ! فایده‌ش واسه ما این بود که هر پروفایلی که تو اورکات دیدیم که از قیافه‌ش خوشمون اومد میتونیم از این به بعد ۴۰ سال بزنیم رو سنش بعد با خیال راحت بی‌خیالش بشیم‌. خود برنامه یه نکته‌ی کوچیک داشت اونم اینکه بهتره به جای west asian گزینه‌ی caucasian رو انتخاب کنین (واسه ایرانیا). این برنامه رو که دیدم یاد پروژه‌ی درس شبکه‌عصبی خودم و پویا افتادم که هیچ‌وقت به انجام نرسید ولی نمره‌ش رو با پررویی از دکتر باقری (لعنت‌اللاه علیه) گرفتیم .
...
I know the necklace ...


...
خواب دیدم.