من میگم برو به جهنم ٬ دیگه هم بر نگرد ٬ درم پشت سرت ببند. تو هم میری. منم آروم میخندم .
حالا تو رفتی به جهنم ٬ درم بستهست ٬ منم نشستهم و دارم آروم میخندم.
برو به جهنم.
|
...
تا حالا گوسفند رو وقتی که میکشن و سرش رو میبرن دیدی؟ اونجایی که یه هو شروع میکنه به دست و پا زدن ٬ محکم ... خیلی محکم ... اونجایی که خون گردنش داره میره و اون داره دست و پا میزنه ٬تند و تند و تند. من همیشه اون موقع بی اراده زل میزنم به دست و پا زدنش ٬ انگار که همه چی بکگراند بشه و یه موجودی رو ببینی که داره دست و پا میزنه تا جونش (که اتفاقاً خیلی هم قرمزه و رنگ خونه) از تنش (همون گردن بریدهش) بره بیرون . ولی ٬ بعد یه مدت که خونش رفت ٬ هنوز یه کم جون تو تنش مونده ... وقتی که آب میگیرن روش که خونش رو بشورن ٬ اون لحظهی اولی که آب سرد رو روش میریزن ٬ یه تکون کوچیک دیگه دوباره میخوره ... یه جوری که انگار میلرزه .. یه جور لرزیدن ناگهانی که انگار میفهمه همه چیز تموم شده. میفهمه دیگه مرده. دیگه نیست.میفهمه دیگه دست و پا زدناش هم حتی تموم شده . میفهمه این آب سرد یعنی یاداوری همهی اون دست و پا زدنا و جون کندنا . میلرزه .. تن بدون جونش میلرزه ٬ یه کوچولو. خواستم بگم که گوسفنده رو درک میکنم. |
...
از دقیقهی ۲:۲۰ شروع میشه. تا اون موقع سرت پایین بوده و چشمات رو بسته بودی. حالا یواش یواش سرت رو میاری بالا .. بالا .. بالاتر. چشمات هم کمکم باز شده. حالا یه جای دور رو نگاه میکنی .. یه جای خیلی دور .. یه جایی که فقط چشمای تو میتونه ببینتش. آروم و عمیق و محو و خسته ...
|
...
سه تا عکس هستن که توش چشم هست ٬ یعنی نگاه هست. که من هر وقت نگاهشون میکنم همه چی یادم میره. میخ میشم. فلج میشم. آهنگ عکساشم پیدا کردم. منو فلج میکنن. غرق میکنن. نگاهشون عمق داره ٬ خیلی عمق داره . یه جور زیاد بدی میکشونه میبره ته ٬ یه جای خیلی عمیق و دور. مثل یه چسب محکم نگهم میداره. سه تا عکس. هر سه شون هم آشنان. من میشناسمشون. سه نفر. سه تا عکس. یک ٬ دو ٬ سه.
|
...
فکرشو بکن
رز زرد رز زرد پست شده رز زرد قدیمی رز زرد خشک شده فکرش رو بکن رز زرد Well, hello there My, it's been a long, long time How am I doing? Oh, I guess that I'm doing fine It's been so long now, But it seems now, that it was only yesterday Gee, ain't it funny, how time slips away ... |
...
مثلا من دارم رانندگی میکنم تو جاده
یکی کنار جاده دستش رو بالا گرفته که یعنی مثلا مستقیم منم نمیدونم چرا یه هو ترمز میکنم میاد جلو میگه کجا میری؟ من میگم تو کجا میخوای بری؟ اون میگه من ... نمیدونم. منم میگم خوبه ، منم نمیدونم یه کم همدیگه رو نگاه میکنیم مثل دو تیکه مجسمه که تو چشمای هم دنبال یه چیزی میگردن بعد من میگم سوار شو سوار میشه جاده شم بیابونیه. نه دشت ، نه کوه نه. جاده لخته. اینجوری قصه مون شروع میشه. |
...
کسی هست که Google AdSense for Search داشته باشه و مایل باشه که رو صفحه ی اول سایت no-words.com سرچ باکسش رو بذاره؟ چیزی که الان اونجا خیلی کم داره امکان سرچه که بهترین گزینه هم براش گوگله تا هر چیه دیگه (چون گشادی نمیذاره من کار دیگه ای بکنم). خلاصه اگه کسی هست که امکاناتش رو داره و میتونه کمک کنه ایمیل بده. ممنون میشم. (meysamina@yahoo.com)
|
...
این تیکه دیالوگش واسه من مثل مسواک زدن هر روز صبح میمونه ، وقتی که هر روز درست وقتی میخوای دهنت رو بشوری و صورتت رو آب بزنی نگاهت تو آینه قفل میشه و یه چند ثانیه .... فکرشو میکنی.
: We've met before, haven't we? - I don't think so. Where was it you think we met? : At your house. Don't you remember? - No. No, I don't. Are you sure? : Of course. As a matter of fact, I'm there right now. - What do you mean? You're where right now? : At your house. - That's absurd. : Call me. Dial your number. Go ahead ... |
...
آره خوشم میاد تو خونه ی شیشه ای خودم زندگی کنم و به همه ی دنیا هم سنگ پرت کنم. من هنوزم دیوونم. پدرم هم دیوونه ست. مادرم هم خله . برادرام هم کسخلن. با هر کسی هم که دوست شدم نامتعارف بوده ! شما هم بیزحمت فاصله ی خودتون رو حفظ کنید اگه خیلی نگران آسیب دیدن خودتون هستین. حالم هم از هرچی آدم محافظه کار و احمق و نفهمه به هم میخوره.
|
...
بعضی وقتا هم باید یه گوشه کنار دیوار بشینی و عزیزترین آدمای زندگیت رو نگاه کنی که دونه دونه از زندگیت خارج میشن ٬ از اون دایرهی تنگ و دوست داشتنیای که هر کسی رو توش راه نمیدادی . حتی فرصت و جرأت نمیکنی با یه لبخند سرد بدرقهشون کنی ... میشه گفت خداحافظی بدون در آغوش گرفتن مثلا ! از اینا که آدم تو فرودگاه مهرآباد مثلا خجالت میکشه کسی رو که داره باهاش خدافظی میکنه بغل کنه.
|
...
من یکی دو هفته دیگه میام ویرجینیا ، مریلند (بالتیمور) ، واشینگتن دیسی ، فیلادلفیا ، و احتمالا نیویورک و نیوجرسی و نیاگارا٬ و چون قراره درایو کنم (یعنی با ماشین میام) از هرگونه همسفر ٬ یا راهنما یا هر موجور زنده (آشنا/غریبه) که بشه دیدش تو این شهرا و اون دور و برا استقبال میشه. دارم برنامهریزی میکنم اگه کسی پیشنهادی داره بگه (ایمیل: me@divooneh.com ).
مرسی :) |
...
یه روز بعد از اینکه کنار شومینه صبحونه مونو خوردیم تصمیم میگیریم که بریم شهر که همه اون چیزایی را که لازم داریم بخریم لباس می پوشیم کفش میپوشیم من میگم چکمه هاتو بپوش, تو از پنجره بیرونو نیگا می کنی می بینی برف نمیاد, میگی نه پامو اذیت می کنه برفم که نمیاد, همین خوبه میریم شهر یه عالمهی زیاد همه چیزارو می خریم بهشون میگیم که برامون بفرستن, آدرس مزرعه مون را هم میدیم, آخه ما که هنوز ماشین نداریم که بتونیم خودمون همهی این یه عالمه چیزو باهاش بیاریم خونه که بعد خریدمون که تموم شد برمیگردیم طرف مزرعه مون, همونجوری پیاده وسط راه برف می گیره یه برف سنگین, ازونا که سریع میشینه رو زمین هی برف میره تو کفش تو پاهات سردش میشه , یخ, خیلی من اولش حواسم نیست, هی می بینم تو ازم عقب میافتی, هی میگم تندتر بیا دیگه, تند بیا که زود برسیم خونه, که بریم گرم شیم ولی تو پاهات دیگه حس نداره, نمیتونی راه بیای خوب من یهویی یادم میافته که تو دیگه چکمه پات نیست میگم چرا هیچی نمیگی کره خر بعد کولت می کنم به زور هااا آخه تو نمیخوای من این همه راه تورو کولت کنم, فکر میکنی اینجوری خیلی مثلاً طفلکی میشم و اینا. ولی من که حرف گوش نمیدم که ! میگم حرف نزن بوست می کنم وگرنه ها !! :) خوب تو هم حرف نمی زنی من الآن تورو کول کردم بعد تندتند میریم سمت مزرعه, سمت خونه بعد تو با خودت فکر میکنی سنگینم؟ سنگین که نیستم که, چرا هن هن می کنه این پس که :) بعد کلاهمو اینجوری یواشکی میزنی بالا, گوشمو بوس می کنی, بعد میگی ببخشیــــــــــــــــــــــــــــــد ! منم اخم میکنم میگم مگه نگفتم حرف نزن بهت کره خر؟ میرسیم خونه تو رو میذارم رو پشتی کنار شومینه کفشاتو در میارم ٬ تو یه هو میگی آخ ! بعد من اونجوری نیگات می کنم و بعد یواش تر در میارمشون پاهاتوو نیگااا :) داره انگاری کبود میشه اصلا بعد من میگم ازین به بعد حرف گوش می کنی؟ میگی اوهوممم. میگم اوهوم نه ٬بــــله ! میگی بــله :) میرم لباس خشک میارم برات ٬ لباساتو عوض می کنی ٬ منم واستادم همون کنار. تو میگی نیگام نکن دیگه . میگم مگه نگفتم حرف نزن؟ زود عوض کن لباستو تا سرما نخوردی . پشتتو می کنی که خجالت نکشی :) میگم ازین مسخره بازیا نداشتیما ! روتو می کنی بهم ٬ زمینو نیگا می کنی که خجالت نکشی . میگم ازین مسخره بازیا هم همینطور ! :) سرتو میگیری بالا تو چشام نیگا می کنی و همونجوری بلیزتو از سرت میکشی پایین. میگم حالا شد و میخندم. من نه ها ٬ چشمام میخنده :) میرم لباسمو عوض می کنم و زودی میام میگی دهه ! مگه من نگفته بودم ازین چیزا خوشم نمیاد؟ برای چی واسه منم ریختی؟ بغلت می کنم از پشت « به بچهی خوب یه بار میگن حرف نزن ٬ اونم حرف نمی زنه . بچه خوبی باش ... » پاهامونو دراز می کنیم رو به شومینه من از پشت بغلت می کنم تو هم به نوک شست من نگاه میکنی که پات رو ناز میکنه بعد کمکم چشماتو میبندی و سعی میکنی بغل منو که هی تنگتر میشه بیشتر حس کنی من همونجوری که یواش یواش از لیوانه یه قلپ میخورم تو گوشت قصه میگم قصهی گل سرخ قصهی مترسک تنها قصهی کلاغ پیر آسمون نیلی قصهی گل کاغذی قصهی کرگدن عاشق با هزارتا قصهی دیگه چشات که گرم میشه بر میگردی فکر کنم الان نه خوابی نه بیدار شایدم هم خوابی هم بیدار گیلاست از دستت میفته با کف دوتا دستات صورت منو میگیری تو دستت و نگاش میکنی من چشمام رو میبندم کنار گردنم گرم میشه یه گرمی خوب یه گرمی آشنا گیلاس منم ریخت :) کف کلبه مون مسته حالا همین. |
...
دلم نمیخواد عروسی کنه
دلم نمیخواد نمیخواد نمیخواد نمیخواد. مگه زوره؟ خوشبخت میشه که میشه. خیلی وقته ندیدمش که ندیدم. خواهرم نیست که نیست جای خواهرم که هست. تنها کسیه که همه قشنگی کودکیم رو باهاش شریکم. نمیخوام عروسی کنه. اونم وقتی که من نیستم. دوسش دارم ٬ واسش میترسم ٬ چمیدونم اصلاً چیچی. هرکی ندونه من میدونم چقد ذهنش قشنگه ٬ هر کی ندونه من میدونم دنیاش چقد لطیفه ٬ هر کی ندونه من میدونم هر کسی حق نداره بهش دست بزنه . نمیخوام عروسی کنه خب ... نِه می خوام. |
...
Old man look at my life, Twenty four and there's so much more Live alone in a paradise That makes me think of two. Love lost, such a cost, Give me things that don't get lost. Like a coin that won't get tossed Rolling home to you. Old man take a look at my life I'm a lot like you I need someone to love me the whole day through Ah, one look in my eyes and you can tell that's true. Lullabies, look in your eyes, Run around the same old town. Doesn't mean that much to me To mean that much to you. I've been first and last Look at how the time goes past. But I'm all alone at last. Rolling home to you ... |
...
تهران داره باد میاد
از این بادا که آدم کوچولوها رو با خودش میبره آسمون که باید محکم یه جایی رو بچسبی که پرواز نکنی که یه وقت گم نشی از این بادا که بارون تند با خودش میاره که بارونش میکوبونه تو صورت آدم آدم خوشش میاد که بره بیرون خیس شه خیلی بیاد از اینا که تهران خوشگل میشه تهران باد میاد باد ساکت باد تند باد میاد هووو هووووووو هووووووووووو |
...
I wake up to see you Standing in the morning light. I reach out to touch you, But all that I get Is a memory, and yet, I feel you are near But my vision's not clear. Yet I have your image always in view, I'm forever thinking of you. I feel you watching me Quietly in the morning light. I try to find some peace of mind In knowing you're where You don't have a care. I take comfort that You no longer have To keep living in a world full of pain, But I ache to see you again. On rainy days I sit and think of our lost years, The times we spent apart just fill my eyes with tears, But fields of wild flowers and yellow butterflies Remind me of you and make me smile. I walk in to your room And stand there in the morning light. I cherish the memories: Your robe on a hook, The pictures you took. I can smell your perfume On the clothes in your room. Everything I see makes your loss hard to bear, I see you everywhere. I live now in a still world Listening in the morning light. I strain to hear a familiar voice But all that I hear Is the sound of my tears. Then from a far place Comes the slightest trace Of your voice saying, "I'm all right, you see, and I always will be." |
...
شاید اینجا عوض بشه
یعنی دیگه اینی که هست نباشه یه چیز دیگه باشه یعنیش رو هم خیلی مهم نیست هر کسی بفهمه خودم میفهمم دارم با خودم کلنجار میرم عوض شیم ها؟ شاید اینکه آدم عوض شه بهتر باشه تا اینکه بره به جهنم شاید یه کم پر رو شدم اصلا دوباره مثلا بشینیم به جای قصه گفتن حرف بزنیم بلند بلند لخت لخت شاید اینجوری بزرگ شدیم یه مشکلی هست فقط من لخت دوست دارم. بزرگ شدن رو نه. |
...
Strangers passing in the street By chance two separate glances meet And I am you and what I see is me And do I take you by the hand And lead you through the land And help me understand The best I can And no one calls us to move on And no one forces down our eyes No one speaks and no one tries No one flies around the sun |
...
دنیا میتونه قشنگ باشه
دنیا میتونه آروم باشه من و تو میتونیم موازی نباشیم، میتونیم زاویه داشته باشیم نسبت به هم، نه اونقدر زیاد که اگه تکیه بدیم به هم لیز بخوریم روی زمین، یه زاویه ی مناسب، که اگه تکیه دادیم همیشه سرپا بمونیم، همونجوری تو بغل هم، همونجوری که به هم تکیه دادیم اونجوری که باشه حتی میتونیم دوتاییمون با هم خسته بشیم، میتونیم دوتاییمون با هم خل بشیم، با هم عصبانی بشیم، با هم یه دفعه قهر کنیم، با هم بزنیم تو گوش هم، با هم گاز بگیریم، با هم نگاه کنیم، تو چشمای هم همه میتونن واقعی باشن، که من هرموقع نگاهشون می کنم حجمشون را حس کنم من میتونم واقعی نباشم، که هرقدر که دلم بخواد به ادما نزدیک بشم، تا بوی تنشونو از پشت بوی عطرشون بو بکشم، که بشناسم، این مال منه هنوز یا نه ما میتونیم زندگی خودمونو بکنیم، سطح زندگیمون هم لیز باشه، از کنار هم سر بخوریم، تو لیزتر باشی، من بیشتر سر بخورم روت، خیلی دور برم، اونقدر که تو هیچوقت نرسی و نبینی و نفهمی و یادت بره که منم که من منم خیلی چیزا میتونه باشه خیلی چیزا نمیتونه باشه حتی تو بغل منم شاید دنیا آروم نبود از کجا معلوم؟ |
...
هنوزم که هنوزه هیچی به اندازهی One ، Enter Sandman ، I Disappearو ، Sad but True آرامش نمیده ، وقتی که به شدت داغی ٬ چشماتو میبندی و بیش از همیشه به آرامش احتیاج داری و فقط خودت میتونی خودت رو آروم کنی ... هنوزم که هنوزه هیچی ناثینگ اِلس مَتِرز نمیشه.
I can't remember anything Can't tell if this is true or dream Deep down inside I feel the scream This terrible silence stops at me Now that the war is through with me I'm waking up, I cannot see That there is not much left of me Nothing is real but pain now Hold my breath as I wish for death Oh please, God, wake me Back in the womb it's much too real It pumps life that I must feel But can't look forward to reveal Look to the time when I'll live Fed through the tube that sticks in me Just like a wartime novelty Tied to machines that make me be Cut this life off from me Hold my breath as I wish for death Oh please, God, wake me Now the world is gone, I'm just one Oh God, help me Hold my breath as I wish for death Oh please, God, help me Darkness imprisoning me All that I see Absolute horror I cannot live I cannot die Trapped in myself Body my holding cell Landmine has taken my sight Taken my speech Taken my hearing Taken my arms Taken my legs Taken my soul Left me with life in hell |
...
بعضی وقتا
آدم دلش میخواد وقتی که بغض کرده وقتی که تلخه به یکی بگه که نه یعنی نیگاش کنه و بهش بگه داغونم. بعد بره تو بغلش اونم بفهمه که یه داغون رو بغل کرده هوووومم آدم دلش یه چیزی رو میخواد بهش فکر میکنه میبینتش ولی تو فکرش عینهو تو کارتونا که یه تیکه ابر از کلهش میاد بیرون توش یه نقاشی کشیده میشه بعد آدم نیگاش میکنه ولی دستش بهش نمیرسه چون ابره واقعی نیست ولی دلش واقعی میخواد یعنی واقعا میخواد |
...
ما؟
دوریم همدیگه رو دوست داریم به هم دروغ میگیم شبیه همیم همدیگه رو دوست داریم زندگی خودمونو میکنیم بازم همدیگه رو دوست داریم هیچوقتم به هم نمیرسیم ولی همیشه همدیگه رو دوست داریم درست مثل یه چیزی که تو یه سفر دور گم میکنی و میدونی دیگه هیچوقت پیداش نمیکنی ولی خیلی دوسش داری. ما؟ دوریم دور شدیم حتی اگه یه روز با هم بریم پاریس بازم دوریم پاریسم خیلی گندهست میدونی؟ توش چیزی رو که گم کردی پیدا نمیکنی هر چند هنوز همدیگه رو دوست داریم. میگما ... بریم به جهنم چطوره؟ |
...
هری مریض شده هر چقدر تکیلا میخوره مست نمیشه.
استیو عقیده داره هری باید به جای تکیلا غذای وِجِتِریاَن بخره. الیزابت از شیکاگو برگشته و قراره به همه ودکای مجانی بده. من هنوز دارم فکر میکنم جیمی جان بخورم یا تخم مرغ بندازم. رضا داره درسش رو میخونه و بالاخره یه روزی عاقبت بخیر میشه. منم به مرغایی فکر میکنم که یه روز عمر کردن و تو اون یه روز تخم گذاشتن و بعد هم مردن. به ریشههای دود قلیونم که نگاه میکنم یاد خواب پریشبم میفتم که توش سرطان داشتم. آخه هری میگه خیلی مهمه آدم تو خاکی دفن شه که به اون تعلق داره. این آخرین حرفی بود که از هری یادم میاد وقتی که مست بود. پ.ن. پنیهایی که جمع کرده بودم رو امروز تو کاندومای مصرف شده چیدم و انداختم تو سطل آشغالی کنار دانشگاه ٬ همونی که هیچوقت سیگار توش خاموش نمیکنم. |
...
..........
داشت از ترس هاش خرج می کرد و بطری رو می رفت بالا خانوم کلاغ رو می گم با اون جوش ها و خنده های بلوغش دوست من عصبانیه دوست من کنار من ایستاده و می خواد منو بکنه . منو به دنبال تناقض های کوچیکم ذره بین بینی می کنه بهش می گم چرا کمی فاصله نمی گیری تا تمام وجودم بیاد تو قاب چشمات پارادوکس ازین گنده تر می خوام بهش بگم چراغ قوه بیاره تا ببرمش دم غار علی بابا تمام طلا های آنتاچبل وجودم رو بهش نشون بدم . بعدشم طبقه پایین تو تاریک خونه اونجا که دروغ های بزرگ و کوچیکم صف کشیدن واسه بلیط سینما. دو تا کتاب دست خانوم کلاغ بود مربوط به فیلم نامه نویسی موضوع خوبی بود واسه شروع بحث از جوش حدئقل بهتر بود هان؟ شایدم به خاطر همین بحثی صورت نگرفت. دوستم به من نگاه می کنه. من به دوستم . حانوم کلاغ میگه :خدا نمی تونه آدم ها رو نجات بده . اگه می تونست تو این جامعه آماری چند میلیون ساله یک کوفت معنی داری دیده می شد . پس خودتون به فکر خودتون باشین. من و دوستم پخی میزنیم زیر خنده و می گیم : غار غار ...غار غار بعد من به زور دست دوستام می گیرم ، می برمشون سرسره بازی تا بهشون بفهمونم که نیوتن چه آدم گاگولی بودی . خانوم کلاغ از غرورش خرج می کنه و بطری رو میذاره کنار و به حرف های من گوش می ده. مثل یه کلاغ شیفته یا شفته یا همین دیگه ولی خوشبختی اینه که در این موارد من نه حرفی واسه گفتن دارم نه حوصله ای واسه شماره نوشتن . کلاغ خانوم گفت : من و دوستام ازین 16 ساله ها هستیم که سر 20 سالگی شوهرمون میدن. بعدشم میگیم کون لقمون یا شون یا تون. من و دوستم هم داشتیم خودمون رو با خدا نجات می دادیم که یهو مامورا رسیدن و ما بیخیال شدیم . در نهایت هم کلاغه در حالی که داشت از بال و پرش خرج می کرد ، به خونش نرسید. |
...
معامله نکنید
بزرگ نشید برید کوه به صدای باد گوش کنید بارون رو مزه مزه کنید ببخشید لخت شید زیاد راه برید تخیل کنید بغل شید فکر کنید به فکرتون اعتماد نکنید جستجو کنید شبها که از خواب میپرید بلند شید و بشینید و سعی کنید تاریکی رو بشناسید آدما رو تو چشمشون نگاه کنید لحظهها رو درک کنید آدما رو دوست داشته باشید بگذرید تشنگی بکشید سکوت رو بشنوید تنهایی بکشید پدر سوخته باشید باشد که رستگار شوید. |
...
- از اونجا که من خیلی نجیب و چشم و گوش بسته هستم میشه خواهرای گرامی یه کمکی به من بکنن؟ برای خریدن اسپرت برا (sport bra) آدم به چه چیزایی باید دقت کنه که بعداً لنگه دمپایی نخوره تو سرش؟ از کجا و چه مارکی و چه مدلی و این جور سؤالا رو هم اگه وارده خودتون کامنت بذارین دیگه. اجرتون با امام زمان.
- اینجا رو اگه ندیدین برین ببینین. عکس میدین عکستون رو واستون ۱۰ تا ۴۰ سال پیر میکنه (نسبتا هم خوب کار میکنه). حتی میتونه تبدیل به دختر یا پسر بکنه (که خوب طبیعتا این فیچرش ریده!). کلاً جالبه ٬ اگه چند تا خواستگار یا دختر زیر سر دارین میتونین چک کنین ببینین ۴۰ سال دیگه هر کدوم رو احتمالاً چجوری دوست خواهید داشت ! فایدهش واسه ما این بود که هر پروفایلی که تو اورکات دیدیم که از قیافهش خوشمون اومد میتونیم از این به بعد ۴۰ سال بزنیم رو سنش بعد با خیال راحت بیخیالش بشیم. خود برنامه یه نکتهی کوچیک داشت اونم اینکه بهتره به جای west asian گزینهی caucasian رو انتخاب کنین (واسه ایرانیا). این برنامه رو که دیدم یاد پروژهی درس شبکهعصبی خودم و پویا افتادم که هیچوقت به انجام نرسید ولی نمرهش رو با پررویی از دکتر باقری (لعنتاللاه علیه) گرفتیم . |