|
...
همه چیز میچرخه. کافیه یه کم بشینی عقب و چشمات رو ببندی و دوباره باز کنی و از نو نگاه کنی. shifting the dream it's charging the scene I know where I marked the signs... |
...
بیا بریم کویر که آسمونش یه عالمه ستاره داره دراز بکشیم رو خاک تو چشاتو ببند و یه ستاره رو انتخاب کن بعد من میرم میچینمش از تو آسمون بعد همون جوری که چشات بستست میذارمش کنارت تو که نمیفهمی که ولی نور ستاره هه رو از پشت چشمای بستت هم حس میکنی بعد یه لبخند میزنی منم میفهمم که یه دونه حالت بهتر شده منم بالامو تمیز میکنم |
...
تابستونه ٬ شبه ٬ گرمه ٬ تو هم الان گرمته مگه نه؟ ولی من انگشتام یخ کردن میگی انگشتاتو بده به من نه ٬ میخوام ولی با نوک انگشتام نقاشی کنمت. - خب ؟ : خب. حالا دراز میکشی روی تختت پنجرههم که بازه٬ صدای شب بعضی وقتا میاد توی خونه ولی هیچ صدای دیگه ای نمیاد غیر از نفس کشیدن. همممم ... نقاشی میکنم روی دلت یه خونه میکشم یه دونه کلبه اون بالاشم چند تا کلاغ که دارن میگن قار قار مممممم یه دونه تاب دو نفره کنار خونههه میکشم پایینشم یه رودخونه میکشم با کلی علف که دورشن. علفای گنده ... بلند ... بعد از خونه دور میشیم . دِ ... کوچولویی که ... نمیشه رو تنت زیاد از خونه دور بشیم :) پس با کف دستم اینایی که کشیدیم و پاک میکنم که یعنی مثلاً دور شدیم حالا یه مزرعهی ذرت میکشم که همهی ذرتاش ساقههای بلند بلند دارن میریم توش گم میشیم . . الان چیزی نمیکشم آخه گم شدیم. اینجا کجاست؟ . . میدونی ؟ دارم فکر میکنم حالا که گم شدیم چی کار باید بکنم ... فکر کنم پشت انگشتای سردم رو میلغزونم کنار دلت .. تا بالای زیر بغلت که یه هو بلرزی ٬ منم نگات کنم . شاید بعدشم بوست کنم . بهتم نمیگم دوست دارم. نگات میکنم فقط. ببین منو نگام کن. الان تو مزرعهایم ٬ لای علفا کلی دوئیدیم دنبال هم خسته شدیم با پشت دستم ٬ با پشت انگشتا ٬ مزرعه رو پاک میکنم وقتی که دارم نقاشیای روی دلت رو پاک میکنم تو چشاتو نگاه میکنم ... چرا دلت انقده آروم بالا پایین میره؟ یه جوری که آدم حسش میکنه ... یه دونه اتاق میکشم یه دونه شومینه میکشم که خاموشه یه دونه پنجره میکشم که بازه براش پرده میکشم باد رو میکشم که از لای پرده میاد تو خونه یه تخت از اینا که دورش پرده داره پردهّای سفیدِ روی هم افتاده میذارمت روی تخت یه ملافهی آبی میکشم که میندازم روت دستات رو میذارم رو سینهت روی هم میبوسمت ٬ پیشونیت رو ... چشمات رو هم خودم میبندم میدونم که دوست داری من کف دستم رو بذارم رو هر دو تا چشمت و ببندمشون میخندی .. از لبخندت و آروم بودنت میفهمم که دوست داری روی پلکات رو هم میبوسم حالا تو میخوابی منم میرم پشت پردههای تخت رو صندلیای که واسه خودم کشیدم میشینم و نگات میکنم شبت بخیر. * |
...
میخوام همه چی رو تو دنیا آتیش بزنم هیچی نمونه غیر از تو یعنی تو دنیا من باشم و تو خوبیش اینه که دیگه وفتی تو دنیا هیچی دیگه نباشه حوصلهت هرچقدم که از من سر بره مهم نیست ٬ همه چیو آتیش زدم آخه کاری نمیتونی بکنی که . بیا با من سر خودتو گرم کن. |
...
When I'm all alone the dreaming stops And I just can't stand ... What if the lights go out And maybe and then the wind just starts to moan ? |
...
be strong, be strong, be strong, be strong, be strong .... be more strong .. more , more, more ... there is a voice calling me .. be strong, don't be afraid ...
that awful songs ... bang bang. |
...
Amor mio amor mio por favor tu no te vas Yo cuentare a las horas que la ya veo Vuelve no volvere no volvere no volvere No quiere recordar no quiere recordar ... |
...
۱- یه غول خنگ خوشمزه که عاشق مورچه ای که رو سینهش راه میره میشه . ۲- مورچههایی که بزرگ میشن و از بزرگ شدنشون میترسن. ۳- مورچهای که فقط یه دونهست. |
...
دیدی روزه میگیری بعد موقع افطار اذان که میدن یه جوری میشی ؟ یه جور احساس افطار کردن میکنی !! یه چیزی شبیه سبکی. یه احساس آبی لبخند دار . میخوام روزه بگیرم دیگه نگم دوست دارم. بعد از خواب بیدارت کنم که مثلاً افطار کنم ... اگه گفتی با چی ؟ |
...
تو که دست منو میخوندی تو که دست منو میشناختی تو که دست منو حفظ بودی اینجاشو نخونده بودی که من همیشه دست رو بازی میکردم نه؟ |
...
پیچیدگی چیز عجیبی نیست ٬ لازم هم نیست پیچیدگیهامون رو به رخ هم بکشیم تا خودمون رو ثابت کنیم. فقط کافیه ساده باشیم ٬ واقعی باشیم ٬ مثل یه کودک .. با همهی بودنمون بخندیم ٬ بخواهیم ٬ گریه کنیم ٬ غمگین شیم ٬ دوست داشته باشیم. .. باید بتونیم ساده فکر کنیم ٬ باید بتونم ساده حرف بزنیم ٬ باید بتونم ساده عاشق بشیم ٬ باید بتونیم واقعی باشیم . سخت ترین و پیچیدهترینها همیشه سادهترین و واقعیترینها هستن ...
|
...
اون شمعا بودن ... اونایی که تو ماه رمضون خاموش شدن و فقط یکیشون روشن موند ... امروز ... یکشنبه بود ٬ همین.
|
...
هری عقیده داره جیش دارم دیگه لو رفته ، باید اسم رمز رو عوض کنیم ! از وقتی ماریا رفته سفر زندگیمون به هم ریخته. دیگه نمیشه حتی جیش داشت. استیو هم که کلاً رفته مرخصی به تماشای غروب ! یکی بیاد ما رو جمع و جور کنه که .
|
...
در میزنم در رو باز میکنی میام تو بیرون بارون میومد بارونی تنمه بارونی درازم خیسه ٬ روش قطرههای آب میلغزن و میریزن پایین. منتظر بودی نه؟ میشنوی صدای رعد و برق رو ؟ ترسناکه برقا رفته؟ طوفان که میشه برقا هم میره . چراغا خاموشه ٬ پس یعنی طوفان شده. در رو پشت سرم میبندی٬ شایدم خودم ببندم بر میگردم همون کنار در زل میزنم بهت میام نزدیک اونقدر نزدیک که نوک سینههات مماس به لباسم باشه نگات میکنم و نگاهمم سرده دستات رو میاری بالا و بارونی رو آروم از تنم در میاری. میترسی به چشمام نگاه کنی نه؟ داری به بارونی نگاه میکنی ٬ یا به زمین یا به خیسی قطرههایی که از بارونی میریزه. دستات رو میاری پشت من تا آستیناش رو در بیاری. مجبور میشی بیای نزدیک تر. بارونی در اومده الان من ؟ مچ دستات رو یه هو میگیرم تو دستام فشار میدم بارونی رو ول میکنی ٬ میفته رو زمین دستات رو میارم جلو سینهم تو به دستات نگاه میکین ٬ من به تو دستات رو میبرم پشت کمرت ٬ میام نزدیکتر میچسبونمت به دیوار نفس میکشی صدای نفسات میاد سرم رو میارم جلوی صورتت آروم لیز میدمش کنار صورتت ٬ طوری که کنار صورتامون نزدیک هم باشه که گرمی صورت همو حس کنیم ولی روش نمیذارم. ترسیدی ... دهنم رو میارم بالای استخون شونهت یه کوچولو فشارت میدم دوباره که بچسبی به دیوار که نفس بکشی که حس کنی همین. حس کنی فشار دستم رو رو بدنت گرمی پوست صورتم رو سردی نگاهم رو ترس تو چشامون رو لذت ترسیدنش رو حس کنی فشار انگشتا رو حس کنی کمرت قلقلک میاد چسبیدی به دیوار هیچ راه فراری جز من نداری ... آروم صورتت رو میاری جلو مقاومت نمیکنی یه لحظه چشماتو میبندی صورتت رو میاری جلو میخوای لبات رو آروم بذاری رو لبای من من سرم رو میبرم عقب چشمات رو باز میکنی تشنهای تشنهتر باید باشی با چشمای باز میای جلو دستت رو پشت سرم فشار میدم میکشمت عقب با یه دست میگیرم هر دو دستت رو با یه دست موهات رو چنگ میزنم پشت موهات رو میکشم موهات رو پایین گردنت خم میشه سرت میاد بالا حالا دیگه داری تو چشمای من نگاه میکنی میخوای بیای جلو ولی موهات دست منه میخوای بیای جلوی جلو با چشمای باز میخوای بیای جلو لبای منو گاز بگیری بچرخونی ول نکنی زیر گردنه رو میخوای بمکی میخوای دستتو از تو دستام بکشی بیرون سعی میکنی ولی نمیتونی وحشی میشی وحشی و تشنه دستتو در میاری یکیشو هنوز گرفتم میپیچونم دردت میگیره دستت که آزاده رو میاری پشت گردنم فشارش میدی چنگش میزنی سرتو میاری جلو ولی من دستاتو میکشم عقب میام دوباره جلو من نمیذارم تو میخوای من نمیذارم .... دستات رو ول میکنم دستاتو میبری پشت سر و گردن من دستام رو از لای لباست میبرم تو میذارم پشتت ٬ بغلت میکنم میچسبونمت به خودم فشارت میدم ٬ تو هم حالا میتونی برسی به چیزی که میخوای چشمامون رو هم میبندیم محکم میبوسیم با لبات ٬ با دندونات ... لبا رو ٬ گردنم رو ... هی ٬ و هی ٬ و هی ... سیر نمیشی ... میگذره آروم تر میشی دستات رو میاری پشتم همونطوری نگام میکنی خودت رو میچسبونی به من میای تو بغلم سرت رو میذاری رو سینهم گریهت میگیره دستم رو میذارم پشت سرت لای موهات فشارت میدم ٬ آروم تنگ بغلت میکنم نازت میکنم چشمات رو بوس میکنم بغل منی امنه :) بغلم میمونی نازت میکنم پیشونیت رو میبوسم اشکت آروم سر میخوره رو صورتت و میاد رو چونهت با نوک انگشت جمعش میکنم نگات میکنم آروم میخندی ٬ آروم. میشونمت زمین. میگیرمت بغلم. با پشت انگشتام میکشم به صورتت و گونههات چشمات رو بوس میکنم بو میکنمت آروم میشی میگیرمت بغلم میبرمت تو اتاق میذارمت روی تخت لباست رو آروم در میارم خستهای باد خنک میاد رو پوستت خوبه دوسش داری لبخند میزنی چشمات رو میبندی یه ملافهی سفید نرم میکشم روت با دستم چشمات رو دوباره میبندم خدم روی پیشونی و بالای لبت رو بوس میکنم یه بوس نرم و آروم و کوچیک حالا میخوابی منم میرم کنار دیوار پایین تخت میشینم نگات میکنم نگات میکنم نگات میکنم دیگه تو رو نگاه نمیکنم یه جای دور رو نگاه میکنم پشت سرم رو تکیه میدم به دیوار چشمام رو میبندم میخوابم. |
...
قبلاً گفتم بازم میگم من از محافظه کاری بدم میاد از آدمای محافظه کارم همین طور از زندگی محافظه کارانه هم همین طور از هر چی هم که آدم رو ترسو و محافظه کار بار بیاره هم همین طور یکی از این هر چیزا هم اخلاقه اخلاق یه سری قانون و قاعدهی نوشته و نانوشتهست که آدما تصویب میکنن که راحتت تر زندگی کنن و امنیتشون بیشتر باشه ٬ هیجانشون هم کمتر. برای اینکه از هیجان فرار کنن همه چی رو میذارن تو یه سری چارچوب بهش میگن اخلاقی یا غیر اخلاقی. خیلی از اینا هم خوبه ٬ ولی باید و نباید مزخرفه. ریشهش ترسه ٬ ریشهش محافظه کاری. من نیستم. تضاد دارم که دارم ٬ به خودم مربوطه. ولی قبولش ندارم. همین. |
...
پیک اول پیک دوم پیک سوم پیک چهارم حالا قلیون کم دود میکنی ٬ ولی تو آبش یه کم یخ و جین میریزی که بلزونتت. حالا بنگ اول بنگ دوم حالا میتونی فکر کنی که رستگار شدی. داری فکر میکنی؟ پس ریدی که . هنوز رستگار نشدی. یه کم سرفه کن و چشمات رو ببند. کمل گوش بده و به معجزههای صد سال آیندهت فکر کن. حالا موقع پروازه. بارون میاد. شیندلر لیست٬ بدون پیانو. تو بارون چرخ هواپیما لیز میخوره. رِکویوم فور اِ دریم. دیدی پرنده ها بدون بال زدن پرواز میکنن ؟ اِ ؟ ملخ چرا کار نمیکنه؟ موقع سقوط صدای آلفا میاد. چشماتو باز کن داری میخوری زمین. لبخند بزن. این بنگ آخره :) |
...
- استیو بس کن دیگه. + استیو بس کن دیگه. : استیو خواهش میکنیم بس کن دیگه. . . . استیو رفته هفتاد دلار پول داده یه صندلی چوبی خریده که تاب بخوره نشسته کنار در خونه هی ته کوچه رو نگاه میکنه و منتظر غروبه. جالی به جهنم ٬ یه بوشوک به این برسونین تو رو خدا. بچهم از دست رفت. |
...
جیش دارم جیش دارم جیش دارم جیش دارم خیلیم دارم. تازه جیشمم درد میکنه به کی بگم این دردو؟ ها ؟ روباتا همه مردن. میرم جیش میکنما ... |
...
ما نون میپزیم همچین و همچون ٬ گل گندم زمینش مال ماست ٬ نونش مال مردم ... گل گندم ! پ.ن. سیمپلی فسلخ :-) |
...
استیو رو به غروب کرده و میخواد بره بختش رو از خورشید خونین تو غروب بگیره. هری گیر داده که واسه استیو بریم یه اسبی مثل جالی پیدا کنیم که یه کم مراقبش باشه. به نظر هری سفر کردن رو به غروب تو غرب وحشی واسه یه عاشق خسته مثل استیو خطرناکه. خب منم از جالی بدم نمیاد ٬ ولی هر چی دور و برم رو نگاه میکنم فقط بوشوک میبینم. استیو ... تو را چه شده است؟ |
...
Jackie left on a cold, dark night Telling me he'd be home Sailed the seas for a hundred years Leaving me all alone And I've been dead for twenty years I've been washing the sand With my ghostly tears Searching the shores for my Jackie-oh ... I remember the day the young man came He said, "your Jackie's gone We got lost in the rain" And I ran to the beach And laid me down ... |
...
هر کسی یه مزهای داره که مزهش پشت لباش قایم شده ٬ همون جایی که نرمه و یه کمی خیسه و ساکت و آرومه و به هر کسی خودشو نشون نمیده.
من؟ مزهی من سفیده ٬ گاهی اوقاتم سرمهایه کم رنگ ٬ یه جور سرمهای ملایم ٬ یه جور آبی پررنگ که خیلی هم پر رنگ نیست .. یه چیزی شبیه رنگ آسمون وقتی که هنوز صبح نشده ولی شبم دیگه تموم شده ... مزهی تو ؟ مزهت رو نگه دار .. بذار من مزهت رو کشف کنم خب؟ دوست دارم مزهی آبی روشن بدی ٬ مزهی آبی نرم ٬ مزهی آبی آسمونی با ابرای کلالهای ... ولی نمیدونم هنوز که . مزهت رو نگه دار واسهمن. خب؟ حالا بیا بریم لب استخر مست کنیم بعدش بریم شنا کنیم. کات. |
...
« پرسش ممنوع »
گفتم دوستت دارم. پرسيدم حالا چکار کنم؟ جواب ندادی. فکر کردی اگر دوستت داشتم نمی پرسيدم. فرق من با تو اين است که من فکر نمی کنم و می پُرسم ولی تو فکر می کنی و نمی پرسی. من در همين لحظه اعلام می کنم که اينجوری نمی شود. من به خداوند پيشنهاد می کنم که در نسخهء بعدیِ آفرينش توانايی فکر کردن را از زنان و توانايی سوال کردن را از مردان سلب کند؛ آنوقت نه من سؤالهای بيخود می پرسم و نه تو فکرهای بيخودی می کنی؛ و بالاخره ما خوشبخت می شويم. آمين. |
...
میدونی چیه؟
تو پر رنگی و داری از پر رنگیت استفاده میکنی پر رنگیت روزهای منو سنگین میکنه تازه با اینکه پررنگی خیلی راحت محو میشی منم واسه اینکه کمرنگت کنم اول باید خودم کمرنگ شم باید یه خطی بذاریم جلوش همیشه باید خط گذاشت جلوی همه چی واسه همه چیزای بی نهایت باید مرز گذاشت وگرنه میسوزن تو تو دنیات خوابیدی و من اینجا سرم گیج میره میبینی که سرم گیج میره؟ میفهمی یعنی چی اصلا؟ میدونی وقتی واسه یه چیزی مرز نذاشتی بعدش با چیزایی که ته دارن میری توش چه حس بدیه میدونی تو باید کمرنگ شی. من زیادی پررنگت کردم بعدشم باید از جا زدن من جا بزنی نمیگم برو ها نه .. هیچ وقت نرو کس شعر میگم میدونی چی دوس دارم؟ که مطمئن باشی به اون چیزایی که من نیستم که یه وقتایی دروغایی بگی که باور کنم حقیقتش همینه دیگه دوس دارم دعوام کنی وگرنه عصبانی میشم ولی تو هم مطمئن نیستی .. مثل همه بررگ شدیم. یاد گرفتیم شک کنیم من کوچولو ام خیلی مثلا ولی حداقل شجاعم تو یه کاری نکن که برم تو غالب آدم بزرگا برات میدونی؟ دوست دارم |
...
خب مهم نیست که تو چقدر غول ِ یخی ِ سرد و ساکت و خنگی هستی٬ مهم اینه که تو یه دختر کوچولو داری و و موقعی که طرفت یه دختره کوچولو باشه باید بدونی که تقریباً همه چی برعکس میشه. یعنی اون دیگه از چیزایی که آدم بزرگا ازشون وحشت دارن نمی ترسه و همه چی درست برعکسه ٬ دختر کوچولوها از چیزایی میترسن که اصلن بقیه رو به وحشت نمیندازه ! اونا از نترسیدن آدم بزرگا می ترسن و واسه همینم دیگه اصلن مهم نیست که تو چقدر غولی یا که چقدر سرد و ساکتی یا چقدر خنگ تری ! درست همون موقعی که دستات رو می ذاری روی صورتت و برمی داری و یه چهره ترسناک از خودت نشون می دی، دختر کوچولوهه یه ذره زل می زنه به چشمات و بعد یه هو چشاش میخنده و کلی با هیجان و خوشحالی و خندون بالا پایین میپره و پووفففف ... همهی ترسا از بین می ره ...
من با تو میام بالای اون کوهه ٬ اونجا که یه امامزاده کوچیک ساکت دورافتاده هست. تو میری تو و من همون بیرون میشینم .. همونجا، بیرون روی سنگا .. بوی کاهگل ... صدای آب ... بوی نون تازه ... صدای بق بقوی کبوترا ... بوی سبزی های کوهی .. و تو که از پشت مشبکای پنجره منو نگاه میکنی ... نسیم سرد و ساکت و خنکی که خودش رو میکشه روی صورت من و دونههای ریز و آبیاشکی که هر کسی تو صورت یه غول نمیتونه به این راحتی ببینتشون ... میریم پایین ... اونجا که رودخونه داره ... میشیتیم روی سنگا و پاهامون رو میذاریم توی آب و تو میگی " اینقدر پام رو توی آب نیگه می دارم تا از سردیش بترسم ... وقتی بترسم یعنی که زندهم هنوز ... " من آروم میخندم ... آروم ولی نه خیلی سرد ... پاهامون توی آبه و پای تو داره یخ میکنه ولی تو که خیلی پر رویی٬ هی منتظری من اول بترسم ... من اول یخ کنم ... ولی خب من که انگار نه انگار ! یه هو خیلی میترسی .. پاهاتو از تو آب میکشی بیرون و تو صورت منو نگاه میکنی و میبینی که نگام یه جای دوره ٬ یه جای خیلی دور ... تو ٬ از نترسیدن من ٬ خیلی میترسی ... هر چی باشه تو یه دختر کوچولویی ... شونه های منو میگیری و محکم تکون میدی و درحالیکه زل زدی تو چشمام ٬ با دعوا و التماس داد میزنی: " بیار بیرون دیگه پاهاتو .. تو رو خدا ... بیار بیرون دیگه ... " میدونی التماس تو نگات چه رنگیه ؟ نمیدونی که :) پاهام رو آروم از تو آب سرد در میارم و میخندم: " چیه؟ یادت رفته؟ مثل اینکه من یه غول یخیم ها ؟ نه ؟" ... حالا دیگه تو ساکتی و منم که قول دادم ساکت باشم ... میریم با هم تا توی کلبه .... |
...
دنیا میچرخد
حجم ها به طور اغراق آمیز کوچک و بزرگ میشوند. من در مرکز دنیا می ایستم و دستور میدهم که همه چیز بچرخد. و دست های تو را میگیرم و میچرخم. تو سرت گیج میرود. افتادن ترس ندارد . حتی اگر بقیه بفهمند باور کن. همه دوست دارند بچرخند. ولی همه میترسند ولی وقتی بیفتی حتی بقیه بیشتر دوستت خواهند داشت چون تو فعال شده ی یکی از بزرگترین خواسته های آنهایی دستانت را به من بده و به من بگو بچرخم بگو که گذشته و آینده وجود ندارد بگو که همه اینها ترفندهای زمان است برای سرگرم کردن دنیا بگو که وقتی گوشه اتاقم تنها نشسته ام و میفهمم همه چیز ثابت ست و این منم که میچرخم از من خداحافظی نمیکنی. بگو که ثابت نشدی و با من میچرخی. لعنتی بچرخ. حتی وقتی من شک میکنم خوب میدانم که تو هم ترسیدن را دوست داری . تو هم دوست داری پرت شوی و صدای له شدن استخوان هایت را بشنوی. دنیا ثابت میشود. سرم گیج میرود اشکهایم گله میکنند از ثابت شدنم. و من احساس غریبی میکنم در این صفحه که نمیدانم مال کیست. فکر میکنم که روزمرگیها احاطه ات کرده اند . و خوب میدانم تنها راه وجودم برای تو و این صفحه چپاندن خودم در کلمه های جنده ایست که مدتها پیش بکارتشان را از دست داده اند سرم گیج میرود .. و صدای گریه ام تا بی نهایت منعکس میشود. |
...
یه روز صبح زود وقتی هوا هنوز تاریکه بیدار میشم
موهامو شونه میکنم و محکم میبندمشون. چند دقیقه تو آینه به خودم خیره میشم. وقتی ته نگاهم خالی شد همه چیز رو میسوزونم به جز غورباقه ی زشتم و بعد میرم و دیگه هیچ وقت خودمو کلمه نمیکنم. خواب هام رو هم دیگه تعریف نمیکنم نه برای خودم نه برای هیچ کس دیگه. فقط نگاهم رو تا آخر دنیا تو نگاهت قفل میکنم و محو میشم. |
...
تصاویر محو میشوند
نه اینکه از بین بروند فقط محو میشوند و تغییر شکل میدهند و خدای لعنتی به پوزمان میخندد آدمها نیستند این فردیت های نامگذاری شده مسخره چیزی جز خاکهایی که در قالب های مختلف ریخته شده اند نیستند نقش ها ثابت اند همان گونه که همیشه بوده اند و ما در طول زندگی بازی های زیادی خواهیم کرد و بدون اینکه از خودمان بپرسیم چرا لحن صدایمان در عرض چند ثانیه عوض میشود. واسطه هایی هستیم که نیروهای طبیعت ازما میگذرند رفتارها درونمان منعکس میشوند به ما خیانت میشود و ما باید جواب خیانت را بدهیم وگرنه اگر همرنگ دنیا نشوی دنیا تبدیل به موج بزرگی میشود که هر لحظه ممکن است روی سرت فرود بیاید. و دریا دلم میخواهد سرم را زیر آب کنم و همه صداها را گنگ بشنوم و هیچ وقت بالا نیایم دلم غرق شدن میخواهد برای همیشه. |
...
یه جور فال گرفتن هم هست که میتونی با آرشیو وبلاگ خودت فال بگیری ٬ یه هو این میاد ... بعد میخونیش و حس میکنی الان نوشتیش ....
پیک اول
پیک دوم پیک سوم حالا من مستم. و تا صبح camel گوش میدم: Dust and Dreams شفاف که میشی ٬ وینامپ خودش برات میخونه تو لازم نیست دیگه فکر کنی خدا همه جا هست حتی تو وینامپ. اسکینش رو عوض میکنم. خوبیه خدایی که تو وین امپ هست اینه که میشه هر رنگی دلت خواست بهش بزنی. حداقل میدونی که میتونه رنگی باشه برف اومده. میری بیرون چشات رو میبندی خیابون خالیه و سفید . روی برفا دراز میکشی و سیگارت رو روشن میکنی. سعی میکنی بخار نفست رو وقتی ها میکنی از دود سیگار تشخیص بدی. سرده. Dust and Dreams. |
...
انگار سالها بود شب بیدار نمونده بودم
سالها بود صدای این پرنده ها رو دم صبح نشنیده بودم انگار سالها بود باد تو درختای بالا سرم نپیچیده بود شبه ٬ ولی هوا خیلی تاریک نیست آسمون یه جوریه یه رنگی که اسمش رو بلد نیستم درختا ولی سبزن تو کوچه هیچکس نیست فقط صدای پرندهها میاد صدای باد صدای کوچهی خالی صدای شیندلر لیست صدای قلقل قلیون صدای فیداوت شدنِ من |
...
Once I thought I saw you in a crowded hazy bar, Dancing on the light from star to star. Far across the moonbeam I know that's who you are, I saw your brown eyes turning once to fire. You are like a hurricane There's calm in your eye. And I'm gettin' blown away To somewhere safer where the feeling stays. I want to love you but I'm getting blown away. I am just a dreamer, but you are just a dream, You could have been anyone to me. Before that moment you touched my lips That perfect feeling when time just slips Away between us on our foggy trip ... You are like a hurricane There's calm in your eye. And I'm gettin' blown away To somewhere safer where the feeling stays. I want to love you but I'm getting blown away. |
...
میدونی
وقتی فکر میکنم تو میخوابی ، سرت رو رو بالیش میذاری ، چشمات رو میبندی و من کنارت رو تختت نیستم که بشینم دستم رو بذارم رو سینه ت روی دستت و صورتت رو وقتی که خوابی نگاه کنم ... و بازم همینجوری نگاه کنم و بعدِ یه مدت چشمامو ببندم و به هم فشار بدم که تازه بفهمم خیس شدن و اون موقع دستت رو فشار بدم و سرم رو بندازم پایین و دوباره چشمام رو باز نم و صورتت رو نگاه کنم ... دیوونه میشم. نمیدونم چی میشه. بلد نیسم بدونم چی میشه ٬ همه چی خودش باید بشه ٬ خودش باید بیاد . ولی میدونم چی میخوام. با خودم فکر میکنم ... تو رو میخوام. همین رو میدونم. میخوام بغلت کنم و baby it's alright بخونه . اینو میدونم. یه ماه و یه روز و یه سال نمیفهمم. میخوام بخوابی و صورتت رو نگاه کنم. اینو میدونم. کجاش رو نمیدونم ٬ ولی میخوام بیدار شی تو تخت صبحونه بخوریم ٬ اینو میدونم. میخوام رو برگای زرد و خشکی که تو راه از درختا ریخته زمین زیر پامون راه بریم. اینو میدونم. میدونم که میخوام خش خش کنن و صدای باد بیاد و حرفی هم نزنیم ٬ همین. میدونمی که دلم مه میخواد که دست همدیگه رو بگیریم و تو تاریکی شب فقط مه رو ببینینم و راه بریم و بعضی وقتا تیکههای ساقهی درختا زیر پامون بشکنن و راه بریم. میخوام بالای اون صخرههه ببرمت که دره و کوه و صخره و سنگ و دشتِ پر از لاله داشت و دستت رو بگیرم باز کنم صورتمو بیارم کنار صورتت چشمامون رو ببندیم و صدای باد رو گوش کنیم. اینو میدونم. میخوام بارون وحشی بیاد . دست همدیگه رو بگیریم راه بریم بعد بدوئیم .. خیلی ٬ که از نفس بیفتیم ٬ بخوریم زمین . اینو میدونم. میخوام تشنه باشی٬ مثل من . همین. اونقدر که از هر چی مثل آبه بترسی. تشنهام. همینو میدونم. |
...
breathe , breathe in the air ... don't afraid to care run , run rabbit run. تو شروع میکنی : پلی لیستتو میاری٬ هر آهنگی که بیاد مال منه ... muse - sunburn She burns like the sun, and I can't look away She'll burn our horizons, make no mistake And I'll hide from the world behind a broken frame And I'll burn forever, I can't face the shame نوبت من میشه ... Sinead O'Connor: Don't Cry For Me Argentina Have I said too much? There's nothing more I can think of to say to you But all you have to do is Look at me To know that every word is true I kept my promise Don't keep your distance میگی ادامه بده .. میرم آهنگ بعدی . coldplay - for you If you're lost and feeling low, Circumnavigate the globe, All you have is hope. And the way you seem to flow Circumnavigate the globe, I never seem to lose control, With you. خب .. حالا من نیت میکنم. آهنگ بعدیم تو .. آهنگی که من برای تو بخونم ... Pink Floyd - Don't Leave Me Now ... ترسناکه .. میرم ترک بعدی ... ترسناک تر میشه : Pink Floyd - Is there anybody out there نمیخوام اینا رو گوش کنم . میترسم. نیت کن . بعدی رو با نیت تو میرم .. اگه ترسناک بود ولی میزنم جلو ... تو .. نیت میکنی ... من آهنگ بعدی رو گوش میکنم ... اینجوری شروع میشه: Hey You ... گوش میدم .. میگذره .. سردمه . به Can you feel me که میرسه میزنم بعدی : I can’t remember anything Can’t tell if this is true or dream Deep down inside I feel to scream This terrible silence stops me بدون نیت این بار میزنم جلو ... desert rose میاد: I dream of rain I dream of gardens in the desert sand I wake in vain I dream of love as time runs through my hand هیچ وقت نمتونستم باور کنم 30 گیگ موزیک با بیشتر از 180 تا گروه و خواننده اینجوری جوابم رو بده ... تو ... آهنگ بعدیت ... Everyone of us is scared Everyone of us is hurt Everyone of us has hope ... میترسی . میگی ولش کن. من با خودم فکر میکنم : یه روزی تو همینجوری میترسی ، من میتونم ده دقیقه بعدش خونتون باشم .. تو در رو واسه من باز گذاشتی ، من میام بالا ت اتاقت ... ازت میپرسم خب بعد چی کار میکنی؟ تو فکر میکنی .. داری به پنجرهت نگاه میکنی .. نگام میکنی ، از جات پا میشی ٬ هیچیهم نمیگی میای جلوم .. خودت رو یه هو پرت میکنی رو من .. تو بغل من ... Bring me to life شروع میکنه به خوندن .. How can you see into my eyes like open doors رو پلیلیست تو driven under ... Then she told me she had a gun it sounded like she’d used it once before ... من ؟ driven under رو میارم .. گوش میدمش. انگار یه مهی همهی دور و برم رو گرفته. تموم که میشه میره رو Annie's Song. داره خطرناک میشه . بهتر تمومش کنیم. من ... به آدمایی فکر میکنم که روحشون رو گم کردن .. تو ... داری زیر لب آهنگی که پخش میشه رو میخونی ... Once upon a time a memory ... Once upon a time girl ... من ... دارم Baby It's Alright ... رو گوش میدم .. به اتاقت فکر میکردم و به حسِ وقتی که تنها و خسته میای تو بغلم ... که این شروع میکنه به خوندن. تو ... به Forgotten hopes فکر میکنی ... به گریههای دیروزت . Did I punish you for dreaming? Did I break your heart and leave you crying? Don't you ever dream of escaping... من: I See The Fear In The Things We Don't Understand I See The Fear In Another Blind Man I Can't Hold Back This Fight That Stills Inside I Can't Hold Back Who I Am ... I Know You're Strong I Know You Belong I Know You Are Strong My Beautiful One تو: my beautiful one ... سوپر گرل میاد. تو ... تو هم سوپر گرل داری گوش میدی. And then she'd say, it's Ok, I got lost on the way but I'm a supergirl, and supergirls don't cry. And then she'd say, it's alright, I got home, late last night but I'm a supergirl, and supergirls just fly. بعدیش weep. she turns she burns she feels conceales by someone that she doesn't know she hopes someday he'll find his way into these tears that she weeps ... - به خواب اون شب فکر میکنم. put ur hands on me I need to feel u touch ... با آهنگ بعدی خداحافظی میکنیم: |